پرداخت به نوآوری و انجام پروژه ها و فعالیت های نوآوری امروزه راه بقای بسیاری از کسب و کارهای بزرگ و کوچک است. در این دنیایی که در حال تغییر همیشگی است دیر یا زود بازار صنایع و کسب و کارهای مختلف را دگرگون خواهد کرد. بنابراین برای پیشگیری از غرق شدن در سونامی تغییر، باید به جای مقاومت کردن در برابر جریان، با آن همراه شد. این همراهی نیاز به نواندیشی در سازماندهی و برنامه ریزی های کلان دارد و گام اول آن از تغییر دیدگاه و جور دیگر دیدن مدیران ارشد، آغاز می شود.
در این راه، به اقداماتی که بدون تفکر و فقط از هول عقب نماندن از قافله صورت گیرد چندان نباید خوشبین بود. چراکه نتیجه مناسبی را نمی تواند بدست بدهند و منابع را به هدر می دهد. با این حال موارد متعددی این موضوع به این شکل آن هم بیشتر توسط سازمان ها و شرکت های بزرگ و ثروتمند اتفاق می افتد. دلیلش آن است که هزینه اقتصادی آن فعالیت ها معمولا نسبت به درآمد امروز آن سازمان ها عدد بسیار کوچکی است و همچنین مدیران ارشد آن مجموعه ها بیشتر از اینکه به دنبال نوآوری باشند به دنبال نام و شهرت و اعتبار هستند. گاو شیرده کسب و کارشان، چنان پولساز است که هیچ نیازی به دستکاری یا تغییر در وضعیت موجود و فعلی نمی بینند. اگر هم تغییری نیاز باشد، در قالب بهبود عملکرد یا رفع مشکلات شیردهی آن گاو پولساز است که اگر تحریم ها بگذارند با وارد کردن قطعات سخت افزاری، و یا نرم افزارهای بهینه ساز، اغلب به نتیجه دلخواه می رسند.
چشم و هم چشمی در حوزه نوآوری هم رایج شده است. آن ها فکر می کنند در دنیایی که همه دارند یک کاری انجام می دهند زشت است که ما هم انجام ندهیم. و به این ترتیب یک سیکل معیوب شکل گرفته و این اقدامات که معمولا با هدف نمایش و نشان دادن این است که «ما هم بلدیم» بیشتر می شود. به این نوع از نمایش «تئاتر نوآوری» گفته می شود.
در ادامه در راستای طنز قضیه، یک متن کوتاه برای این نوع از تئاتر را آورده ام. هر کجا فعالیتی نوآورانه را دیدید می توانید بیشتر دقت کنید که آیا این یک تئاتر است یا نه.
پرده اول: از نیاز به تغییر حرف بزنید
ژست مدیران روشنفکر و به روز را به خود بگیرید، کارکنان را جمع کنید و از اسنپ و دیجیکالا که «چهار تا جوون بودن که یه ایده عالی به سرشون زده» بگویید. به کارمندان را سرزنش کنید که چرا در کارشان نوآوری نمی کنند. بگویید به هر کسی یک ایده خوب بدهد پاداش می دهید.
پرده دوم: چارت سازمانی را به روز کنید
یک پست سازمانی جدید به نام مدیر ارشد نوآوری یا Cheif Innovation officer ایجاد کنید، یکی از اقوام از خارج برگشته یا یکی از مستعفی های دیجیکالا یا اسنپ را برای این پست استخدام کنید. با جابجا کردن چند نفر از کارمندانی که نمی توانند سر جایشان بند شوند و کارشان را انجام دهند یک تیم نوآوری تشکیل بدهید. یک اتاق مشخص در شرکت را برایشان در نظر بگیرید. در و دیوار اتاق را با رنگ های تند رنگ کنید. مبل ها و صندلی های راحتی بگذارید. دستگاه نسپرسو هم یادتان نرود. اسامی پست های سازمانی موجود به معادل انگلیسی آن ها تغییر بدهید.
پرده سوم: به اکوسیستم وارد شوید
به همراه سایر مدیران و اعضای استارتاپ از مراکز نوآوری و فضاهای کاری مشترک بازدید کنید و عکس بیاندازید. به عنوان سرمایه گذار خطر پذیر به دورهمی ها، نمایشگاه ها و برنامه های استارتاپی بروید و با استارتاپ ها قرار ملاقات و مذاکره سرمایه گذاری بگذارید. از این به بعد به تیم نوآوری بگویید استارتاپ. به خودتان بگویید شتابدهنده. در صحبت هایتان بیشتر از کلمات استارتاپی استفاده کنید. تا می توانید از استیو جابز نقل قول کنید.
پرده چهارم: جلسات سرمایه گذاری بگذارید
در دفتر لاکچری خود در طبقه بالای ساختمان شرکت جلسات مذاکره سرمایه گذاری را با حضور مدیران ارشد سازمان و مدیر نوآوری برگزار کنید، از استارتاپ ها ایراد بگیرید، از ایده ایده دیجیکالا مال شما بود بگویید، زیر بغل آن هایی که کلمات قلمبه سلمبه بیشتری بکار می برد هندوانه بگذارید. ازشان بخواهید بیزینس پلن شان را برایتان بفرستند و وعده بررسی های بیشتر برای سرمایه گذاری بدهید.
پرده پنجم: یک اپ بالا بیاورید
به چند فریلنسر سفارش ساختن یک اپ بدهید و بعد آنقدر دستمزدشان را دیر پرداخت کنید که جان به لب شوند.
پرده ششم: یک منتور استخدام کنید
حتما آن چیزی که ساخته شده همان چیزی نیست که شما فکر کرده اید و سفارش داده اید. جایی شنیده اید که منتور چیز خوبی است. احتمالا تیم نوآوری شما هم به یک منتور نیاز دارد. بگردید در شبکه های اجتماعی هرکسی که مدعی مشاور و منتور بودن دارد و فالوئر بیشتری دارد را به عنوان مشاور استخدام کنید.
پرده هفتم: یک اپ دیگر بالا بیاورید
این بار به یک شرکت نرم افزاری یک اپ دیگر سفارش بدهید. اگر باز هم آن چیزی نبود که می خواستید هیچ اشکالی ندارد. کافی است بگویید در نوآوری شکست اجتناب ناپذیر است و مدام بگویید شکست پل پیروزی است.
پرده هشتم: موانع سر راه نوآوری را از بین ببرید
بار دیگر همه کارمندان را دور هم جمع کنید و از شگفتی هایی که در فضاهای کاری مشترک و مراکز نوآوری دیدید تعریف کنید. از فرهنگ استارتاپی بگویید و آنان را برای همکاری نکردن با استارتاپتان سرزنش کنید.
پرده نهم: استارتاپ برگزار کنید
حالا که تجربه کافی در زمینه نوآوری و استارتاپ کسب کرده اید یک «استارتاپ ویکند» برگزار کنید. سر و صدا کنید. جایزه بدهید. فیلم و عکس بگیرید و اخبار آن را منتشر کنید. تا مدت ها بعد به همه بگویید «استارتاپ» برگزار کردیم.
نوبت شماست:
آیا این جملات برایتان آشناست؟ جایی شبیه این ها را دیده اید؟ تجربیاتتان را با من و همه اعضای خوشفکری در میان بگذارید.
مقاله بسیار جالبی بود.
شرکت های خصوصی رانتی را در ایران دیده ایم که دقیقا همین اتفاقات در آنها افتاده است. ساختار و مدیران قدیمی که نام شتابدهند بر خود گذاشته اند و کارمندانی از یک روز به آنها اعضای استارتاپ می گویند. بدون برنامه ای مشخص
عالی بود لذت بردمم.