دفعه بعد که کسی را دیدید که از استارتاپ ناب حرف می زند از او بپرسید که ناب دقیقا یعنی چه و چرا به جای Lean از این کلمه استفاده می کند؟ اگر نتوانست جواب دهد احتمالا به این دلیل است که به طور کامل آن را درک نکرده است.
به نظر من یک اشتباه اساسی که در کشور ما در میان فعالان، نویسندگان و مترجمان کتاب های Lean به ویژه در Lean Manuacturing و پس از آن در مفهوم Lean Startup رخ داده است بی سلیقگی و عدم دقت در انتخاب معادل مناسب برای کلمه Lean بوده است. کلمه «ناب» به هیچ عنوان معادل فارسی مناسبی برای Lean نیست چرا که معنا و ذات آن را به درستی منتقل نمی کند.
خود من هم بارها از عبارت استارتاپ ناپ در نوشته هایم استفاده کرده ام اما حالا به این نتیجه رسیده ام که باید جایگزین بهتری پیدا کرد. در صنایع بزرگ به خصوص خودروسازی کاربرد این عبارت بسیار بیشتر است چراکه از اساس از «روش تولید تویوتا» سرچشمه گرفته است و وقتی به اروپا و آمریکا رسیده است کلمه Lean برای اشاره به این نوع از تولید (بدون اشاره نام تویوتا که حساسیتی میان رقبا ایجاد نکند) استفاده شده است. جان مایه Lean، تکامل تدریجی همزمان با کاهش و خدف ضایعات و هدررفت است. بنابراین منظور از Lean Manuactirung یک نوع روش مدیریت در تولید است که با هزینه در محل درست، حذف هزینه های اضافی و از بین بردن دور ریز، بیشترین ارزش را برای مشتری خلق می کند. در نتیجه اگر برای مثال یک کارخانه تولید خودرو، هزاران نفر کارمند دارد و هزاران میلیارد بدهی بالا آورده است و قیمت محصولاتش به نسبت ارزش واقعی آن ها بسیار بیشتر است، و در واقع یک مجموعه چاق و فربه است، نمی تواند مدعی استفاده از Lean Manuactirung باشد.
به همین ترتیب، اگر یک استارتاپ، در ابتدای کار، بیشتر از ۴-۵ نفر عضو تیم دارد و همه دستمزدهای بالا می گیرند و محل کار آنچنانی دارند و اعضای آن به خودشان القابی که با C شروع می شود را داده اند (CEO, COO , CMO , …) و هر مدیری برای خودش دستیار و منشی دارد را نمی توان یک استارتاپ Lean بحساب آورد.
برای درک بهتر مفهوم Lean بیایید بهمتضادهای آن را بررسی کنیم. Lean در مقابل چاق، دارای چربی اضافی و اضافه وزن، قرار می گیرد. شرکت هایی که Lean نیستند، شرکت هایی هستند که باد کرده اند ولی مانند طبل توخالی هستند. پول زیادی خرج می کنند، سر و صدایشان بلند است اما ارزش چندانی در زندگی مشتریانشان خلق نمی کنند.
یک تیم استارتاپی لین، آنقدری عضو دارد که به قول جف بزوس، با دوتا پیتزا سیر می شوند. اگرچه ممکن است به سرمایه زیادی دسترسی داشته باشد اما الکی پول خرج نمی کند. بیشتزین دستاورد را در ازای خرج کردن کمترین هزینه ها بدست می آورد. مدام در حال یادگیری و فیدبک گرفتن از مشتریان است چرا که هدفش بهبود دادن مستمر محصولاتش با هدف خلق ارزش برای آنان است.
کلمه ناب، این بار مفهومی را در خود ندارد. در فرهنگ عمید، ناب، صافوپاک؛ خالص؛ بیغش معنی شده است و همانطور که می بینید، ارتباط معنایی کاملی با مفاهیم Lean ندارد.
بنابراین از این به بعد به جای کلمه ناب، کلمه انگلیسی Lean را بکار می برم و در نوشتار و گفتار فارسی، از ترجمه بهتر، راحت تر و ملموس تر آن یعنی «لاغر» استفاده خواهم کرد. به این صورت: استارتاپ لاغر، تولید لاغر و …
سلام
من هم با شما موافقم. «ناب» برابرنهاد مناسبی برای واژه lean نیست. یعنی دچار نقص معنایی و مفهومی است. لاغر هم دارای همین مشکل است. به نظر میرسد واژه فارسی چابک (فرز، تند، سریع، پُرشتاب، سبک) معادل بهتری باشد. تولید چابک، استارتآپ چابک و … .
نخستین بار که کتاب سیستم تولید تویوتا: گذار از تولید انبوه به تولید ناب را دیدم متوجه معنای واژه ناب نشدم تا اینکه بخشی از کتاب را خواندم و این یعنی این کلمه گویا نیست.
البته در سیستم مدیریتی تویوتا lean به معنای حذف و کنار گذاشتن همه کارها و فرآیندهای اضافی برای کاهش زمان و هزینههای تولید همراه با حفظ و افزایش بهرهوری و کیفیت با توجه به نیازهای مشتریان، مشتریمداری و گذار از تولید انبوه و غیرسفارشی است.
استارتآپ چابک