این روزها یک ایده بهانهای میشود برای این که تیمی دور هم جمع بشود، با ساختاری چابک کسبوکاری را راهاندازی کند که در فاصلهای کوتاه رشدی باورنکردنی را تجربه خواهد کرد و نیازی را از کشور برطرف کند که در کسبوکارهای سنتی به سالها زمان نیاز داشت؛ تیمی که سرمایه اصلیاش دانش و تفکر نیروی انسانیاش است.
بدون شک وجود چنین هستههای ایدهپردازی میتواند شتاب مضاعفی در مسیر رشد و توسعه کشورها به وجود بیاورد. به همین خاطر برخی کشورهای پیشرفته در سالهای اخیر بیش از آن که به فکر جذب نیروهای متخصص مهاجر باشند، برنامههای حمایتی برای جذب تیمهای استارتآپی را در برنامه خود قرار دادهاند. این موضوع میتواند آفت هولناکی به بدنه نوآوری و فناوری کشورهای در حال توسعه بزند و مانع از رشد و توسعه این کسبوکارهای آیندهدار در زادگاه اصلیشان شود. در روزهایی که بازار مهاجرتهای گروهی به اسم مهاجرت استارتآپی در کشور داغ شده است به سراغ فعالان حوزه مهاجرت و فضای استارتآپی کشور رفتیم تا ببینیم علت تمایل به این مهاجرت دستهجمعی چیست؟ آیا گروههایی که به اسم تیم استارتآپی از کشور مهاجرت میکنند، کسب و کار استارتآپیشان را در کشور راهاندازی کرده بودند و با چالش مواجه شده بودند یا جریان دیگری هدایتگر مهاجرتهای دستهجمعی است؟
این روزها بازار تبلیغات شرکتهای مهاجرتی برای دریافت اقامت کشورهای خارجی به عنوان گروههای استارتآپی داغ شده است. در این رابطه به سراغ رضا مرندی، رئیس هیأتمدیره یکی از این شرکتهای مهاجرتی رفتیم تا بپرسیم چه تعداد از افرادی که با درخواست مهاجرت از مسیر استارتآپ به سراغشان میروند واقعا صاحب ایده هستند؟ او در پاسخ به جامجم میگوید: «اگر براساس زمان در نظر بگیرید، تا قبل از سال ۱۳۹۸، افراد زیادی بودند که از این روش به عنوان پلی برای مهاجرت استفاده میکردند. درواقع کسانی که اصلا تخصص و ایده نداشتند و حتی تعریف استارتآپ هم نمیدانستند، توسط برخی شرکتهای مهاجرتی متخلف در قالب تیمی کنار هم قرار داده میشدند و با هر طرح ممکنی مهاجرت میکردند. بعد از آن، کارمندان سفارت که وظیفه بررسی ایدهها و طرحها را داشتند، متوجه شدند خیلی از افراد با ایدههای تقلبی آمده و عملا آنها را فریب دادهاند. به همین دلیل، ارزیابیها را سختتر و تعداد مراکز تایید طرحها را محدود کردند؛ بنابراین تعداد این افراد نسبت به قبل کمتر شده، اما به سایر روشهای مهاجرتی سوق داده شدهاند.» مرندی در خصوص علت صاحبان ایده و استارتآپهای واقعی که برای مهاجرت مراجعه میکنند، تصریح میکند: «مسلم است افراد صاحب ایده علاقهمند هستند طرحشان اجرا شود و از استارتآپ به سمت تجاریسازی بروند، اما برخی قوانین در ایران به عنوان مانع یا عامل طولانی شدن فرآیندها برایشان تلقی میشود. از طرف دیگر، حمایتهای لازم از این افراد صورت نمیگیرد و باعث ایجاد انگیزه برای رفتن به کشورهایی میشود که برای آنها تسهیلات قائل شده و مورد حمایت قرار میگیرند. بسیاری از این افراد، توقع ندارند یکشبه ۱۰ پله صعود کنند. این توقع زیادی نیست که از آنها حمایت شود. اگر این اتفاق بیفتد با رشد این استارتآپها مقدار زیادی از مشکلات اقتصادی آنها هم حل خواهد شد.» به گفته این فعال حوزه مهاجرت درست است که در سالهای اخیر متقاضی بیشتر شده، اما کسانی که واقعا قابلیت اینکه در یک تیم استارتآپی قرار بگیرند، فقط ۵درصد است. ولی بسیاری از دفاتر مهاجرتی متاسفانه به واسطه مطرح کردن وعدههایی که اصلا واقعیت ندارد، از تقاضای این افراد سوءاستفاده میکنند.
حمایت و توجه، خواسته دانشبنیانها
برای اینکه بیشتر به میزان واقعی آمار مهاجرتهای استارتآپی نزدیک شویم و از مشکلاتی که موجب میشود صاحبان ایده قصد مهاجرت پیدا کنند اطلاعات بیشتری کسب کنیم، به سراغ معاون کارآفرینی یکی از مطرحترین فضاهای کار اشتراکی و نوآوری در کشور رفتیم. سهیل عباسی، مسأله مهاجرت استارتآپی را به دو تعریف تقسیمبندی میکند.
استارتآپهایی که واقعا کار کردهاند، به دستاوردی رسیده و حالا با هدف توسعه کارشان مهاجرت میکنند. دسته دوم، شامل اشخاصی است که مراکز مهاجرتی از روش استارتآپی برای فرستادن این افراد به دیگر کشورها استفاده میکنند و در آن هیچ ایدهای یا ایجاد استارتآپی در کار نیست. عباسی در خصوص مهمترین دلیل مهاجرت استارتآپهایی که در سالهای اخیر با آنها سروکار داشته است به جامجم میگوید: «بخشی از آن به خاطر دسترسی به بازارهای بزرگتر و جهانی است. فرض کنید اینها محصولی دارند که بازار ۸۰میلیونی ایران یا بخشی از آن دیگر کشش لازم موردنظر آنها را ندارد، اما با وجود تحریمها و دسترسی نداشتن به سیستمهای مالی جهانی نمیتوانند وارد بازار سایر کشورها شوند. البته برخی میتوانند این موانع را دور بزنند، اما روش کارآمدی نیست. برای مثال کسب و کارهایی که به صورت B ۲ C (معامله بین تولیدکننده و مصرفکننده) فعالیت میکنند، نمیتوانند به مشتریانی دسترسی داشته باشند که مستقیم بر حسب دلار پرداختی دارند.»
وی میافزاید: «بخش دیگری از مهاجرتها به این دلیل است که یک کشور در حوزهای خاص، دارای امکانات، زیرساختهای ویژه و فناوریهایی است که در هیچ جای دیگر وجود ندارد، مانند حوزه کشاورزی که هلند حرف اول را در آن میزند. در این حالت، طبیعتا نه از ایران، بلکه از کشورهای دیگر هم علاقه دارند آنجا بروند. برای مثال ترکیه تلاش کرده به مرکز بزرگی در زمینه بازیهای رایانهای تبدیل شود و من میبینم کسانی که در ایران در حوزه چنین بازیهایی فعالیت دارند علاقهمندند یک سری هم به آنجا بزنند یا حتی دفتری آنجا داشته باشند. اما در حال حاضر مشکل بسیار مهمی که تبدیل به یک معضل واقعی شده مربوط به شرکتهای مهاجرتی است.»
بازار سیاه مهاجرت گروهی
از عباسی در خصوص چالشهای به وجود آمده از فعالیت شرکتهای مهاجرتی در زیستبوم فناوری و نوآوری کشور پرسیدیم که وی در پاسخ میگوید: «این یکی از مسائل تلخ و دردناکی است که باید به آن توجه شود. متاسفانه این مراکز با ما تماس میگیرند و درخواست میکنند برایشان کلاسهایی مثل خلق مدل کسب و کار برگزار کنیم. وقتی ما میپرسیم شما از کجا تماس میگیرید، میگویند فلان شرکت مهاجرتی و ما متوجه میشویم موضوع از چه قرار است. این مسأله به قدری برای این سودجویان طبیعیشده که دیگر تعارف را کنار گذاشتهاند.» وی میافزاید: «در واقع کار این شرکتها به این صورت است که وقتی فردی خواهان مهاجرت به آنها مراجعه میکند به او میگویند، یک روش این است که شما با چند نفر دیگر یک گروه میشوید، سپس اسمی برای تیم انتخاب و ایده را معرفی میکنند و به هر متقاضی نقشی در آن اختصاص میدهند. درنهایت در کلاس شرکت میکنند و با اطلاعاتی که کسب کردهاند آماده مهاجرت میشوند. متاسفانه بسیاری از افراد هم هستند که پولهای بسیار هنگفتی به این شرکتها پرداخت میکنند. از عددهایی که در این خصوص دریافت میشود بر اساس شنیدههای من مبلغی بالغ بر ۸۰هزار دلار بوده و ممکن است بیشتر از این هم باشد؛ بنابراین به نظر من در زمینه مهاجرتهای استارتآپی این یک فاجعه است که نیاز به کار عمیق دارد.»
نویسنده: حمیدرضا قنبریها
منبع: روزنامه جام جم