Podcast: Play in new window | Download
Subscribe: RSS
بارها و بارها شنیده ایم که شکست، پل پیروزی است. خیلی از معلم ها و مربی ها به ما گفته اند که از شکست نترسید و نا امید نشوید. اما وقتی شکست اتفاق می افتد تمامی این حرف ها رنگ می بازد و ناامیدی آن چنان راه را بر انسان می بندد که دیگر هیچ نصیحت و حرفی کمکی نخواهد کرد.
در این حالت، بیشتر از هرکسی، این، خودِ فرد است که می تواند به خود کمک کند. با نگاهی به زندگینامه ی افراد موفق می تواند شکست های آن ها را در مراحل مختلف زندگی شخصی یا کاری شان دید. شکست هایی که رگه هایی از اثراتش حتی پس از گذر سال ها، در زندگی آنان قابل تشخیص است. در واقع اگر از آن ها بپرسید، آن ها خواهند گفت که این شکست ها بوده است که شخصیتشان را ساخته است، چشمانشان را به روی واقعیت ها و چیزهایی که پیشتر نمی دیدند باز کرده است و از آن ها چیزی درست کرده که امروز هستند.
داستان شکست ها و موفقیت های این افراد بسیار آموزنده است و به من و شما، این اطمینان و قوت قلب را می دهد که تسلیم نشدن، آموختن از شکست نتیجه خواهد داد. این تجربه ها، همان چیزیست که وقتی شکست اتفاق افتد، بیشتر و بهتر از هر نصیحتی، می تواند به ما کمک کند تا بارقه های امید را در میان خاکستر شکست، همانند ققنوس، باز یابیم و از نو شروع کنیم.
پذیرش شکست و آموختن از آن، کلید موفقیت است:
یکی از نکات بسیار مهم در این بحث این است که بتوانیم هرچه بیشتر از شکست هایمان درس بگیریم و بیاموزیم. اما نخستین گام برای این کار، پذیرش شکست است. چه بسا کسب و کارها، طرح ها و پروژه های متعددی در پیرامونمان می توان دید که با این که مختصات و مشخصات شکست دارند اما نمی خواهند واقعیت را بپذیرند. این ها کسانی هستند که یک راه اشتباه را حاضرند به دلایل مختلف از قبیل ترس از شکست، نداشتن راه حل جایگزین، جو اطرافیان و جامعه، و … ادامه دهند و چشم شان را بر روی واقعیت ها می بندند، سرشان را در برف فرو می برند، تا اینکه ناگهان شکستی غیرقابل جبران پیش آید.
همین ترس از شکست، هزینه ی شکست را بالا و بالاتر می برد. چرا که اگر ترس از شکست نباشد، آنگاه می توان راه های مختلف را با هزینه های کم امتحان کرد و اگر این راه ها جواب ندادند، راه دیگر را در همان مراحل ابتدایی کار انتخاب کرد و آنقدر این کار را انجام داد تا به موفقیت رسید.
به قول ادیسون: من هیچگاه شکست نخورده ام فقط ۱۰۰۰ راه پیدا کرده ام که برای رسیدن به هدفم مناسب نیستند.
معنای جدید شکست در دنیای کارآفرینی و استارتاپ ها:
در دنیای استارتاپ ها، توجه به این امر بسیار مهم است و غفلت از آن هزینه های زیاد مالی و زمانی به بار خواهد آورد.
بسیاری از استارتاپ ها را در کشور می توان دید که در واقعیت، مشخصات آن ها از قالب یک استارتاپ خارج شده است اما هنوز از نظر کاری، به پیشرفت چندانی نرسیده اند. برای مثال، کسب و کارهایی هستند که پس از گذشت ۵ یا ۶ سال فعالیت، توسط بنیانگذارانشان هنوز استارتاپ تلقی می شوند!
اما باید توجه کرد که یک استارتاپ قرار نیست تا ابد استارتاپ بماند و باید در طول یک بازه ی حداکثر ۲ ساله و به اندازه ایی که سرمایه اش کفاف می دهد، وضعیت خود را مشخص کند. در این مدت یا به صورت انفجاری رشد خواهد کرد و پتانسیل های آن به وضوح مشخص خواهد شد و در نتیجه دور های دیگری از سرمایه گذاری را جذب خواهد کرد یا اینکه تغییر مسیر می دهد، یا منحل می شود.
به قول آقای استیو بلنک: استارتاپ ۱۰ ساله وجود ندارد، بلکه آن یک استارتاپ ۲ ساله است + ۸ سال شکست.
در این زمان کوتاه، بسیار مهم است که یک بنیانگذار، همه راه های ممکن که فکر می کند به موفقیت و رشد انفجاری منجر می رسد را امتحان کند. بنابراین، او باید چنان شهامتی داشته باشد تا در دنیای تاریکِ ناشناخته ها گام برداد، از افتادن در چاله ها هراس به خود راه ندهد، و هرجا با بن بست روبرو شد، راهش را تغییر دهد.
این طرز فکر، یکی از پایه های مهم متدلوژی معروف لین استارتاپ است.
خوش فکری جان کی می خوای این قالبت رو رسپانسیو کنی
این پادکست های صوتی رو ببری رو شنو تو مخاطباتم بیشتر میشه ها
http://www.shenoto.com
مفید بود…
ممنون از مقاله خوبتون . یک ضرب المثل هست که میگه کسی که کاری نمیکنه اشتباه هم نمیکنه
مختصر و مفید خیلی عالی
بود دستتون درد نه
الان بعد یک ماه یه نرم افزار نوشتم گذاشتم تو بازار با ۱۰ تا دانلود یعنی ادم دیگه رمق نمی کنه کامپیوترش رو روشن کنه چه برسه ازش درس بگیره :)
اقتصاد ما اقتصاد دلالیه
و بنظر من این سیستم خوش فکری شاید توی ایران جواب بده ولی موفقیتش در حد دلالی نخواهد بود
ولی باز خوشبینم که از حرکت آقای عباسی استقبال بشه.
خیلی عالی بود دستتون درد نکنه
خیلی مفید بود ممون
ممنون از مقاله خوبتون . یک ضرب المثل هست که میگه کسی که کاری نمیکنه اشتباه هم نمیکنه
مطلبتون 20 بود ممنون