۱۰ واقعیت مهم فضای استارتاپی ایران که باید بدانید

۱۱ خرداد ۱۳۹۷  ·   زمان مطالعه 7 دقیقه


نوشته ها و نکات مفید و آموزشی را برای استارتاپ ها، کارآفرینی و مدیریت و توسعه کسب و کار ها از ابتدای فعالیت خوشفکری منتشر کرده ایم. برخی از این توصیه ها خیلی ساده و پیش پا افتاده به نظر می رسمد اما در سر بزنگاه های مهم در زندگی و در طی عمر کسب و کار، بسیار مفید و کاربردی می شوند. بنابراین گاه به گاه باید این توصیه ها را تکرار کرد تا از شنیدن و خواندن دوباره ی آن ها بهره ببریم.

در این مطلب قصد دارم تا تعدادی از نکات مفیدکه بر اساس حقایق فضای کارآفرینی نوآورانه یا همان اکوسیستم نوآوری ایران تهیه شده است را با شما در میان بگذارم. البته این لیست می تواند با همکاری شما بسیار بیشتر و کاملتر از این باشد.

۱. بجای تعصب، غیرت داشته باشید

هر کسی که در یک استارتاپ و کسب و کار یا شرکت نوآورانه کار می کند باید قبول کند هرچقدر هم که بلد باشد باز همیشه چیزهایی هست که نمی داند. روحیه ی یادگیری باید در همه افراد بیدار باشد. فرقی نمی کند، چه مدیرعامل باشد چه یک کارمند ساده. این روحیه بسیار به این وابسته است که چقدر نسبت به ایده و افکار خود تعصب داشته باشیم. تعصب در کسب و کار، جایگاهی ندارد. در عوض، گوش دادن به نظرات مخالف، غیرت داشتن و جا نزدن؛ از رفتارهای پسنیده و لازمه موفقیت در کسب و کار است.

۲. همه ایده‌ها محترم هستند اما ارزش چندانی ندارند

شما ممکن است فکر کنید که ایده شما فرق می کند و این جمله درباره آن صدق نمی کند. اما اینطور نیست. از مطرح کردن ایده ها با افراد مختلف و صاحب نظر نترسید تا بتوانید از آنان بازخورد مناسب در مسیر بهترکردن ایده هایتان دریافت کنید. برای مطرح کردن ایده تان از کسی نخواهید با شما قرارداد عدم افشاء ببندد. کسی چندان به این نوع قراردادی برای یک ایده خالی اهمیتی نمی دهد. آنچه مهم و ارزشمند است اجرای آن ایده است.

۳. ایده های استارتاپی همه جا هستند

تعداد استارتاپ هایی که ایده ها و راه حل های کپی از کسب و کارهای موفق خارجی را در ایران پیاده سازی و اصطلاح بومی سازی کرده اند کم نیستند. اگرچه الهام گرفتن از کشورهای دیگر ایده بدی نیست اما باید به زمینه های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی محیطی که قرار است در ان، ایده اجرا شود توجه داشت.

بهتر از آن این است که به پیرامون خود و مشکلات ومسائلی که مردم در اطرافمان با آن ها دست و پنجه نرم می کنند بپردازیم. به این ترتیب به اندازه کافی مسائلی کوچک و متوسط و بزرگ هستند که می توان برای آن ها راه حل های درست و مقرون به صرفه و سریع ارائه کنیم. در این صورت می توان امیدوار بود که اگر به اندازه کافی مشتری برای چنین راه حلی پیدا شود یک کسب وکار قابل توسعه و گسترش پذیر خواهید داشت.

۴. برنامه ریزی کنید اما مطمئن باشید درست از آب در نمیاید

مهم نیست از چه روشی برای مدیریت تولید نرم افزار (وب سایت، اپلیکیشن) مورد نظرتان استفاده می کنید. در هر صورت، تخمین ها و زمانبندی های شما درست از آب در نخواهد آمد آنهم به دو علت:

  1. شما بیش از اندازه هیجان دارید و در نتیجه همیشه همه چیز را مثبت فرض می کنید در حالیکه کلی اتفاقات و گرفتاری در مسیر شما پیش خواهد آمد.
  2. برنامه نویس ها عموما بدقول هستند. چراکه تولید نرم افزار خود همیشه با تغییرات ناخواسته و تاخیر مواجه خواهد شد و هم اینکه برنامه نویس شما احتمالا پروژه های دیگری هم در دست دارد.

۵. از نظر مشتری محصول شما، همان نحوه استفاده از آن است

این که چه فناوری ای پشت محصول شماست برای مشتری نهایی خیلی اهمیتی ندارد. چیزی که مشتری می خواهد این است که کارش به بهترین و سریع ترین روش ممکن راه بیافتد. آنچه که مشتری از کسب و کار شما می بیند و درک می کند ظاهر محصول، سایت یا اپ شما و تجربه ای است که از کار کردن با آن بدست می آورد.

بنابراین از نظر مشتری محصول شما برابر است با همان تجربه کاربری آن. و در یک سطح بالاتر او کل کسب و کار شما را در قالب تجربه ایی که از استفاده از محصول یا خدمات شما کسب می کند خلاصه می نماید.

۶. آچار فرانسه باشید ولی نه تا ابد

برای یک استارتاپ پیدا کردن هم تیمی و شریک مناسب به اندازه کافی دشوار است چه برسد به پیدا کردن کارمندی که دلسوزانه بتواند وقت و انرژی بگذارد و مدام نیاز به تذکر و یادآوری نباشد و خیالتان را بابت مسئولیت هایی که بر عهده دارد راحت کند. لازم است که شما از همه چیز تا حدودی سر در بیاورید تا اینکه فرد بهتری از خودتان را برای آن جایگاه کاری بیابید. بر خلاف شرکت های بزرگ که افراد متخصص را برای کارهای خاص استخدام می کنند استارتاپ ها آچار فرانسه ها باید به همکاری بگیرند. به محض اینکه کسب و کار شما به اندازه ای از رشد رسید باید به فکر یافتن افراد متخصص باشید چرا که تخصص آنان به کسب و کار شما عمق و ابعاد جدیدی می دهد که موجب مزیت رقابتی شما خواهد شد.

۷. اداشو در بیار تا وقتی درستش می کنی

این عنوان، ترجمه ی ناملموسی است از Fake it until you Make it به این معنی که در ظاهر نشان بده که کار می کند تا بلکه مشتریان اعتماد کنند و فرصتی پیدا کنید که راهش بیاندازید و مشکلات را رفع کنید.

در روش لین استارتاپ برای این کار، ساخت نمونه های کاری و حداقلی از محصول (MVP) را به اسم Wizard of Oz بر اساس همان داستان معروف پیشنهاد می دهند. در این روش نمونه اولیه از نظر ظاهری به شکلی ساخته می شود که هر کسی که می بینید فکر کند که یک شرکت بزرگ و معتبر پشت آن قرار دارد. بنابراین تا حدودی به آن چه که می بیند اعتماد می کند و برای خرید اقدام می کند. اگرچه دکمه های خرید در سایت یا اپ کار نمی کنند اما بر روی آن دکمه ها ابزارهای تحلیلی نصب شده است که بتوان فهمید مشتریانی که تا دم درب خرید پیش آمده اند از کجا آمده و چه مسیری را طی کرده اند و چه چیزی آنان را به این خرید تحریک کرده است.

۸. مواظب آدم های قلابی باشید

تعداد افرادی که از موج استارتاپی که در کشور به راه افتاده است خبردار شده اند و به اشتباه، سوار شدن بر آن را راهی برای یک شبه میلیاردر شدن و رسیدن به شهرت تصور می کنند کم نیست. این افراد در قالب کارافرین سریالی، منتور، Startup CEO، مشاور سرمایه گذاری، مشاور دیجیتال مارکتینگ، هکر رشد، سخنران و … خود را به شما عرضه خواهد کرد و به ویژه در شبکه های اجتماعی می توان صفحات این افراد را به سادگی پیدا کرد.

البته خوشبختانه فشار و درگیری و دشواری کارافرینی نوآورانه در ایران به این افراد اجازه نخواهد داد که خیلی دوام بیاورند و پس از مدتی که می بینند خبری اینجا نیست می روند سراغ چیز داغ بعدی (عاریه از Next Hot Thing)

۹. مواظب استارتاپ های قلابی باشید

برخی از کسب و کارهای فعال به اسم استارتاپ در حقیقت استارتاپ نیستند. یعنی تعاریفی که از استارتاپ می دانیم برای آن ها صدق نمی کند.

بیشتر بخوانید: استارتاپ دقیقا یعنی چه؟

تعدادی از آن ها از سر ناآگاهی و یا برای جلب توجه خود را استارتاپ قلمداد می کنند و تعدادی نیز برای استفاده از این عنوان. حالا نه اینکه «استارتاپ» بودن خیلی مهم باشد چرا که به شخصه معتقدم داشتن کسب و کاری موفق و در حال رشد بسیار مهم تر است از بازی با کلمات. اما از آن جهت این کلمه حساسیت بر انگیز می شود که برخی کسب و کارهایی که با میلیون ها یورو سرمایه خارجی از روز صفر شروع به کار کرده اند با استفاده از این کلمات موج سواری می کنند، معافیت های مختلف می گیرند و جلوی وزیر و وکیل خود را ارائه می کنند. و از آن خطرناک تر، در میان مردم و مسئولین انتظارات عجیب و غریبی از استارتاپ بوجود آورده اند که توسط یک تیم دو – سه نفره که دنبال تایید یک مدل کسب و کار نوآورانه هستند قابل برآورده شدن نیست.

۱۰. برای پول درآوردن باید پول خرج کرد

این جمله خیلی ساده به نظر می رسد اما بسیار جمله مهمی است. استارتاپ ها به دلیل منابع محدود مالی که دارند از خرج کردن می ترسند و سعی می کنند هرچیزی که هزینه دارد مانند توسعه محصول، تبلیغات و غیره را خودشان انجام دهند که پولشان خرج نشود. اما باید به این نکته مهم توجه داشت که در ازای این پول خرج نکردن ها، زمان از دست می رود. زمان که بسیار گرانبهاترست از سرمایه نقدی. همچنین کاری که یک متخصص حرفه ای انجام دهد با کاری که نتیجه آزمایش و خطای یک آماتور باشد بسیار متفاوت است.

بسیاری از کسب و کارهای بزرگ، بیش از درآمدی که دارند هزینه می کنند با این حال ارزششان در بورس بالاتر می رود. البته منظور این نیست که استارتاپ ها هم باید چنین کاری انجام دهند. یک استارت آپ باید به اندازه لازم هزینه کند تا نتیجه بگیرد.

بیشتر بخوانید: بی مایه فطیر است…

 

نوبت شماست:

نظر شما چیست؟ شما چه مواردی را به این لیست می توانید اضافه کنید؟

 

شما هم نظرتان را بیان کنید:

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. موارد الزامی با * نشانگذاری شده اند.

*

*