۱۰+۱ روش ساده برای کشتن خلاقیت در یک تیم، شرکت یا سازمان

کارکردن در محیط های بسته از نظر فکری، درس های مهمی به آدم می دهد. چند سال پیش در جایی کار می کردم که بیش از ۹۰ نفر پرسنل داشت، که اکثر این پرسنل افراد تحصیلکرده و متخصص بودند. هدف آن سازمان، یک هدف مهم و تخصصی با ارتباط مستقیم با سرنوشت مردم بود و هست. در این سازمان، مدیری داشتیم که توانایی عجیبی دربه هم ریختن و پیچاندن کارها داشت به طوری که نهایتا همه کارها چه مهم و چی جزئی، به خودش ختم می شد، هیچ کس دل و جرات ارائه راه حلی نداشته باشد و در آخر هم خودش را تنها منجی آن سازمان قلداد کند.

از کارکردن در کنار این فرد، درس های مهمی آموختم. نحوه برخورد این مدیر- که از نوع او کم هم نیستند- با مقوله خلاقیت و نوآوری بسیار آموزنده بود. مخصوصا اینکه خودش را انسانی بسیار خلاق، با استعداد، با پشتکار و مدافع و ترویج دهنده خلاقیت می نامید.

۱۱ مورد از این درس ها را اینجا نوشته ام … تا درس عبرتی شود برای دیگران.

اگر یک مدیر هستید، و تصمیم دارید خلاقیت را در سازمان، اداره و یا شرکت خود، و یا افراد تیم خود، بکشید، حتما این ۱+۱۰ روش را انجام دهید:

۱۰. هرگاه ایده ای جدید مطرح شد که به اندازه کافی تندرویانه و پایه ای نیست، کافیست بگویید این ایده در واقع یک ایده جدید نیست و کسی قبلا ایده مشابهی را ارائه کرده است!

۹. اگر ایده ی مطرح شده بیش از اندازه تندرویانه و پایه ای است، اینگونه استدلال کنید که هیچکس قبلا چنین کاری نکرده است – و حتما هم دلیلی دارد که کسی کاری نکرده!

۸. در جلسات، سخنرانی ها و حرف هایتان از دادن ایده های جدید استقبال کنید اما در عمل کاری درباره شان نکنید.

۷. هر ایده ی جدیدی به شما ارائه شد، چه آن ایده متعلق به شما باشد چه نباشد، خود را تنها سخنگوی آن ایده مطرح کنید و اجازه ندهید کس دیگری بجز شما درباره آن ایده حرف بزند!

۶. هرگز با کارمندانتان صمیمی نشوید مگر در جلسات عمومی سالانه تنها به شرطی که در آنجا توانایی های رهبری و مدیریتی اجتماعی خود را بستایید.

۵. میان تصمیم گیرندگان، کارکنان تخصصی، و مغزهای متفکر و افراد ایده پرداز، فاصله و سد ایجاد کنید. و کاری کنید که هریک ساز خودشان را بزنند.

۴. همیشه در فکر خود، به این بیاندیشید که روش های علمی مدیریت چیزی بیشتر از تئوری نبوده و فقط در کتاب ها هستند. اما در ظاهر و در مقابل کارکنان، همواره نام چند نفر از تئوریسین های مدیریت را تکرار کنید و ادعا کنید که شما از روش های مدیریتی علمی و به روز دنیا در کارتان استفاده می کنید.

۳. همواره طوری رفتار کنید که از هرکسی که در اطراف شما هست بیشتر می دانید. آخر جملاتشان، حرفشان را قطع کنید و جمله را شما کامل کنید.

۲. به افرادی از پایین که ایده های جدید ارائه می کنند مظنون باشید که هدفشان چیست؟ نکند می خواهند جای شما را تصاحب کنند؟!

۱. حتما کاری کنید که کارکنان خوشفکر و خلاقتان، درگیر کارهای زیاد فنی و جزئیات شوند. کارهای طاقت فرسا، جزئی و پر دردسر به آنها بدهید. هر روز پیشرفت کاری کارکنان را چک کنید.سختگیرانه و منتقدانه برخورد کنید (بسیار خوشحال خواهند شد!) فیدبک های مثبت را به آنان منتقل نکنید مبادا که تشویق به انجام کارهایی شوند که عملا خطرناک اند.

(۱۰+۱) به هر شکل ممکن، کارمندانتان را تحت نظر بگیرید. ورود و خروجشان را به دقت بررسی کنید.  تاکید کنید که هر کاری هرچه قدرهم که کوچک باشد، باید تمامی روندهای کاغذبازی (بیوروکراسی) مورد نیاز را طی کند، و همه فرم های موجود در جریان کاری توسط تقریبا تمامی مدیران تایید، و امضا شوند.

تبریک! شما توانستید خلاقیت را با موفقیت بکشید… فاتحه!