در بخش اول از این مطلب، بر اساس تجربه، تحقیق و مطالعات انجام شده، سه نوع استارتاپ نرم افزاری معرفی شدند که متاسفانه سرنوشت خوبی در انتظار اجرا کنندگانشان نخواهد بود.
در ادامه، ۳ نوع (مدل) دیگر از استارتاپ های نرم افزاری معرفی می شوند که اگر به دنبال رشد، موفقیت و کسب درآمد نیستید که هیچ، اما در غیر این صورت، بهتر است از انجام آن ها پرهیز کنید.
متاسفانه نمونه های زیادی از این نوع شرکت ها و استارتاپ های نرم افزاری نوپا (یک نفره و چند نفره) که با انگیزه بالای موسسانش با جذب سرمایه های کم و زیاد، به سرعت تاسیس می شوند پس از مدتی با کلی ضرر، تعطیل می شوند.
وجود این الگوها و مدل های مشابه منتهی به شکست در فضای کسب و کارهای نوپای نرم افزاری که آن ها را «مدل های شکست استارتاپ های نرم افزاری» نام گذاشته ام، بسیاری از سرمایه گذاران را از ورود سرمایه به بازار نرم افزار ناامید و دلسرد کرده است. این نبودِ سرمایه کافی، مانع از رشد این صنعت در کشورمان شده است.
پس از خواندن این دو مطلب، ایده و مدل کسب و کارتان را به طور جدی بررسی و مطالعه کنید تا مبادا شبیه یکی از این موارد باشید.
۴. استارتاپ صنعتی شریفی خیلی تخصصی
منظورم از این نوع استارتاپ ها، آن هایی است که بنیانگذارش یک دانشجو یا فارغ التحصیل خیلی نخبه – که معمولا لاغر است، عینک به چشم دارد و صدها فرمول و معادله ریاضی را هم از حفظ است – می باشد.
او که ایده ای در ذهنش جرقه زده است، روزها و هفته ها خودش را پشت کامپیوترش حبس می کند و از اتاقش بیرون نمی آید، تا اینکه ناگهان یک نرم افزار بسیار پیچیده و پر از امکانات و ویژگی های عجیب و غریب می نویسد که فقط به درد خودش، یک یا چند نفر از دوستانش (اگر داشته باشد) و یا چند کار بسیار محدود و تخصصی می آید. او هر بار بخواهد نسخه ای از آن را بفروشد – البته اگر بتواند مشتری اش را پیدا کند – باید یک کپی از خودش را هم همراه نرم افزار پیوست کند تا به مشتری کار کردن با آن را یاد دهد!
تعدادی از این نرم افزارها و سخت افزارها در حوزه های صنایع بزرگ وجود دارند که فایده ی نهایی اش برای برنامه ساز، استخدام او در یک کارخانه مرتبط با آن صنعت است.
۵. استارتاپ های سفارشی ساز
تعریف استارتاپ، با کار سفارشی، تضاد بنیادین و ریشه ای دارد.
تعدادی از شرکت های نرم افزاری تازه تاسیس برای اینکه بتوانند درآمد کسب کنند روی می آورند به گرفتن سفارش های طراحی و ب سایت های کوچک و متوسط و یا تولید برنامه های نرم افزاری سفارشی حسابداری و کنترل تردد و … با قیمت های کم.
ابن نوع شرکت های نوپا را در اصل نمی توان استارتاپ نامید چرا که یکی از ویژگی های اصلی یک استارتاپ، داشتن پتانسیل گسترش و رشد سریع است. از طریق کار سفارشی نمی توان یک کسب و کار را به سرعت و به صورت انفجاری توسعه داد. دلیلش هم این است که کار سفارشی به نیرو، سرمایه و زمان زیادی نیاز دارد و نمی توان برای آن خط تولید ایجاد کرد.
یکی از مهمترین پایه های هر کسب و کاری که بخواهد به سرعت رشد کند، پرهیز از تولید سفارشی و روی آوردن به تولید انبوه است. این امر مهم بخصوص در میان برنامه نویسان تازه کار – حداقل در کشور ما – جدی گرفته نمی شود.
شما با تولید یک نسخه از یک محصول نرم افزاری مفید و مورد تقاضای مشتری، می توانید آن را به تعداد متقاضیانش بفروشید. در حالیکه شما زمان و هزینه هایتان را برای تولید یک نسخه از آن صرف کرده اید، می توانید محصول نهایی را با قیمت کمتر از کار سفارشی، چندین و چندبار بفروشید. واضح است که این امکان در کارهای سفارشی وجود ندارد.
اگر قرار است کار سفارشی انجام دهید باید قیمت هایتان را آنقدر بالا در نظر بگیرید که هزینه های پیدا و پنهان حال حاضر و زمانی که در آینده پروژه ای ندارید را جبران کند که این امر معمولا به دلیل وجود رقبای متعدد میسر نمی شود.
به مثال مشهور زیر از کتاب پیتر دراکر (مشهور به پدر علم مدیریت) با عنوان (Innovation and Entrepreneurship) توجه فرمایید:
«ژاپنی ها وقتی داشتند کم کم بازارهای مختلف و متنوع آمریکا از جمله دستگاه های کپی، محصولات الکترونیکی، ابزار آلات ماشینی و صنعت خودرو را به تصرف خود درمی آوردند همواره از یک استراتژی یکسان استفاده می کردند. یک شرکت آمریکایی سوددهی بالای خود را به عنوان یکی از نقاط قوتش می دید، که این به این معنی بود که تمرکز اصلی آن شرکت بر روی بخش بالادستی بازار است و بازار انبوه (Mass Market) را با عرضه ی کم و بدون توجه کافی رها کرده است. در این حالت ژاپنی ها با کالاهای ارزانتر که امکانات و ویژگی های کمتری داشت (در نتیجه ارزانتر تولید می شد) وارد این بخش دست نخورده و بی رقیب از بازار شدند. پس از مدتی با درآمدی که شرکت های ژاپنی از قبضه ی بازار انبوه بدست آوردند به سرعت به جریان نقدینگی ای دست یافتند که به کمک آن به سمت بخش بالادستی بازار هم حرکت کردند و طولی نکشید که هر دو بخش را تحت سلطه خود در آوردند.»
۶. استارتاپ های کتابخانه ساز
معمولا وقتی یک کدنویس ماهر در یک زبان برنامه نویسی به این فکر می افتد که پس از سال ها کدنوشتن برای پروژه های دیگران، وقتش رسیده که برای خودش کار کند و درآمدزایی کند، یکی از اولین کارهایی که به ذهنش می رسد جمع و جور کردن کدها و ابزارهایی است که نوشته است و فروش بخش هایی از آن ها در قالب یک کتابخانه کد (Library)، مولفه (Component) یا تعدادی کنترل (Control).
تعدادی از برنامه نویسان هم تلاش می کنند که با هم گروهی تشکیل دهند و مثلا یک کتابخانه رابط کاربری (User-Interface Library) برای جاوا اسکریپت یا هر نوع محیط و کاربرد دیگری بسازند تا بلکه در نهایت آن را بفروشند.
اما این استارتاپ ها سه چالش بزرگ دارند:
- اول اینکه باید با شرکت های بزرگ و موفق که در دنیا در حال ساختن محصولات بهتری هستند رقابت کند.
- دوم اینکه تعداد زیادی پروژه متن باز (Open Source) از انواع کتابخانه ها و مولفه های برنامه نویسی وجود دارد که تعداد افرادی که بر روی آن ها کار می کنند از اعضای آن استارتاپ بیشتر است.
- سوم، برای اینکه بتواند به درآمدزایی برسد باید تعداد زیادی از برنامه نویسان دیگر را متقاعد کنند که از ابزارها و کدهای شان استفاده کنند.
واقیعت مهم:
مزیت رقابتی شما و وجه تمایز شما به عنوان یک استارتاپ نسبت به استارتاپ های «من هم بلدم» در ارزش و راه حلی نهفته است که به مشتری ارائه می کنید. یک راه حل بهتر، ساده تر، ارزان تر، یا سریع تر، در بیشتر موارد توجه مشتریان و سرمایه گذاران را به خود جلب خواهد کرد.
تولید و فروش نرم افزار، به زمان، تخصص، تبلیغات و سرمایه نیاز دارد. بکارگیری افراد متخصص و انجام تبلیغات پول می خواهد و بدست آوردن سرمایه، در ازای ارائه بخشی از مالکیت کسب و کار به سرمایه گذار میسر خواهد شد. اما کارایی این ها بستگی دارد به مشکلی که نرم افزار (و کسب و کار) شما از مشتری حل می کند.
نکته تجاری مهم:
بدست آوردن منابع هزینه بر است اما خوشبختانه! کمبود مشکل نداریم و مردم اگر بدانند برای مشکلاتشان راه حل های مفید وجود دارد حاضرند برای آن پول بپردازند. استارتاپ شما باید متناسب با مشکلی که می خواهد حل کند، بنیانگذاری شود و منابع به اندازه کافی در اختیار داشته باشد. در این صورت است که پتانسیل و توانایی راه انداختن کسب و کارهای نرم افزاری پرسود و قابل توجه بوجود خواهد آمد.
نوبت شماست:
خوشبختانه این دو مطلب موج خوبی را در میان خوانندگان و مخاطبانش به راه انداخته است. شما هم در بحث شرکت کنید و دیدگاهتان را با دیگران به اشتراک بگذارید.
ممنون نوشته بسیار جالبى بود.
واقعیت این هست که بسیارى از استارتاپ ها به علت دشوار بودن شکل دهى محصول و خدمات به مسیر هاى درآمدى جانبى روى میارن. البته اجتناب از چنین کارى واقعا سخته و توانمندى زیادى لازم داره.
شما لطف دارین.
درسته البته خیلی از استارتاپ ها و حتی شرکت های بزرگ هم به کارهای دیگر غیر از تمرکز اصلی شان برای ایجاد درآمد ممکن است دست بزنند مانند آمازون که با اینکه یک شرکت خرده فروشی است اما در زمینه زیرساخت های اینترنت و پردازش ابری هم فعالیت می کند.
یک نکته ای! و آنهم اینکه باید اولویت به شکل دادن محصول و خدمات اصلی داده شود.
با تشکر از شما آقای عباسی واقعا عالی بود هم بخش اول و هم بخش دوم بیان واقعیتهای بومی بهترین محتوا برای وب فارسی میباشد که شما به خوبی این کار را انجام میدهید . امیدوارم وب سایت خوشفکری یک نمونه موفق از وب سایت http://www.inc.com باشد .
————————————————————————-
گره جذب سرمایه و درآمد ثابت همیشه مشکل پیچیده شرکتهای نرم افزاری بوده – کمبود سرمایه و عدم ریسک پذیری شما را مجبور به وارد شدن به کارهای سفارشی میکند و در واقه متحمل ضرر خواهید شد . حذف سفارشی سازی و حذف کارهای بی مورد (که 90 درصد وقت شرکتها را میگیرد) مثل پشتیبانی هایی که ربطی به نرم افزار ندارند و یا ورود به شبکه و الکترونیک و سخت افزار برای رفع نیاز مشتری و کار کردن زیاد به جای فکر کردن مشکلات را چنند برابر خواهد کرد .
جناب آقای انصاری، از شما سپاسگذارم. امیدواریم با حمایت های همراهان عزیزی همانند شما، بتوانیم به سهم خود، تا اندازه ای خلاء موجود در فضای وب فارسی را درباره مطالب بومی، پر کنیم.
نکته مهمی را اشاره کردید. موضوع پشتیبانی نرم افزارهای سفارشی بسیار هزینه بر و دردسرساز است و پشت شرکت های کوچک را خم می کند.
عالی بود،
ولی لزوماً نرم افزارهای پیچیده منتهی به شکست نمیشن البته اگر خصوصیاتی که گفتی رو دارا باشن حتماً مستقیماً به دیوار میخوره سرشون.
اما در مورد شرکتهای نوپایی که با ایده های پیچیده بالا اومدن میتونم به e-ink اشاره کنم که مخترع این فناوری یک متخصص حوزه الکترونیک هست که دارای مدرک دکتری هست و اتفاقاً یک بیزنس من و سرمایه دار.
http://en.wikipedia.org/wiki/E_Ink_Corporation
پس لزوماً درس خوندن و کاسبی کردن بد نیست ;)
ممنون شما لطف دارید.
بله درست می فرمایید. البته اگر مخترع e-ink تنها یک Geek و متخصص صرف بود و دیدگاه کاسب کارانه نداشت، قطعا موفق نمی شد.
فکر می کنم کمی در مورد دانشجویان دانشگاه شریف ظلم شده !
بهتر بود به این صورت اشاره نمی شد. بابت نوشته از شما متشکرم.
دوست گرامی، با تشکر از شما و احترام به همه شریفی ها، استفاده از عنوان دانشگاه شریف، در حد یک شوخی و برای استفاده از تصویر ذهنی عام و عدم توضیح زیاده از حد در متن بود.
واقعاً مطلب خوبی بود .
خیلی ممنون میشم اگر مطلبی هم در مورد نحوه مناسب قیمت گذاری نرم افزار بنویسید.
خیلی از نرم افزارهای ایرانی که وجود دارند یا قیمت خیلی پایینی دارند که نمیشه فهمید سود ایشان از کجا ناشی میشود
یا خیلی قیمت بالایی دارند که خریدار در خرید آن شک میکند.
با تشکر
خدا رو شکر استارت آپ ما هیچ کدوم از اینا نبود(تولید و توسعه بازی موبایل) فقط اخیراَ یکم بی پول شدیم مجبور شدیم یه پروژه به صورت ( استارتاپ های سفارشی ساز) بگیریم و یه بازی دیگر و که یه شرکت دیگه تولید کرده بود براشون بیاریم رو گوشی :)
کم کم به خودمون امیدوار شدم :)
سلام
مطلب بسیار جالبی بود و من به عنوان کسی که بطور مستقیم با چنین افراد ایده پردازی بارها رو به رو شدم و نتیجه را همانطور که شما فرمودید مشاهده کردم کاملا موافقم و تشکر می کنم که شما پیش قدم شده و این مطالب مفید را منتشر کردید.
اما مشکل اساسی استارتاپ ها در حوزه نرم افزاری علی الخصوص در ایران عدم دسترسی به سرمایه گذار در این حوزه است و این در حالی است که در سایر کشور ها همچون آمریکا و انگلستان هر هفته کمپینی برای استارتاپ ها و سرمایه گذاران برگزار می شود تا استارتاپ ها بتوانند به راحتی به سرمایه گذار دسترسی داشته باشند، و این دقیقا همان مشکلی است که استارتاپ های نامبرده در بالا وقتی به سرمایه گذار دسترسی پیدا نمی کنند به دنبال ساده ترین ایده که از نگاه خودشان خیلی سریع به درآمد و پول ختم خواهد شد دست می زنند که نتیجه آن چیزی جز مطالبی که شما گفتید نیست.
البته بگذریم از اینکه استارتاپ ها اگر ایده خاص و ویژه ای داشته باشند نمی توانند در ایران به راحتی حتی با سرمایه گذار هم مطرح نمایند چرا که هیچ تضمین امنیتی برای سرقت ایده خاص آن استارتاپ وجود ندارد….!
خودم من مدت هاست که در خارج این و جالب اینکه از داخل ایران بدنبال سرمایه گذار خارجی هستم تا ایده ای نو و خاص و پر سودی را اجرا کنم که در ایران نه می توان به کسی اعتماد کرد نه می توان سرمایه گذار آن را پیدا کرد…
موفق باشید.
بله درست است. یکی از مشکلات اساسی کارآفرینی در حوزه نرم افزار (و دیگر حوزه ها) در کشورمان، نبود سرمایه گذاری مناسب در آن است.
دلایل مختلفی را می توان برای این عدم سرمایه گذاری بر شمرد که یکی از اهداف ما، روشنگری و اطلاع رسانی در این زمینه در جهت تغییر دیدگاه هاست.
بسیار عالی بود.
مساله ای که نباید فراموش کرد، سطح انتظارات صاحبین ایجاد استارتاپ های نوپا از خودشون و نهایتا” از کسب و کارشونه.
هرچند نمیخواهم بطور کامل قوانین “راز” را دخیل کنم، اما باید این را دانست که افراد بر اساس انتظاراتشان پیشرفت میکنند.
هزاران سرمایه دار در طول تاریخ ایده های بکر دیگران را تکرار کرده اند و به موفقیت رسیده اند.
______
نمیدونم تونستم منظورم رو بگم یا نه..که سطح انتظار هر شخصی از خودش و کسب و کارش و نهایتا قله ای که میخواد بهش برسه، شاید مهمترین موضوع باشه.
در این موضوع واقعا حرفهای زیادی هستش :)
ممنون از ابراز نظرتان.
یک نکته در مورد بخش آخر (مورد ششم)
تکنولوژی های نرم افزاری مثل پایگاه داده ها، بوردهای پردازشی یا حتی یک سیستم عامل بر اساس ارتباط بین بیزینسهای تولیدی کوچک و ارایه کننده های سکوهای محصول بر ایجاد میشود. مثلا آیفون صفحه نمایش را از سامسونگ، پردازنده را از تگزاز طراحی را از چندین شرکت طراحی مطرح جمع آوری میکند. یا مثال دیگه مایکروسافت بخش های بصری خود را در ویندوز ویزتا و بعدا در ویندوز سون از شرکت تلریک تهیه کرده بود و باعث انقلاب و دگرگونی در رابط کاربری ویندوزهای نسل 7 شد. مثالهایی این در سیلیکون ولی بسیار هست.
در مورد استارتآپ نخبگان هم شاید این طور باشد در مواردی ولی در خیلی از موارد هم یک طرح بهتر میتواند در یک صنعت دگرگون کننده باشد. مثل طراحی لینوکس
عالی بود!
چه عکس خوبی برای بچه های شریفی پیدا کرده بودین! :D
ترکیدم از خنده!
ممنون از راهنمایی های خوبتون