بر درب ورودی آفیس ها و ساختمان های اپل، نوشته ای نصب شده است که توجه هر یک از کارکنان و افرادی که وارد این شرکت می شوند را به خود جلب می کند.
این متن که جدیدن از طریق سایت اینستاگرام به بیرون درز پیدا کرده است، نمایانگر تفکر و دیدگاه سازمانی غول فناوری اطلاعات اپل و بنیانگذار آن استیو جابز فقید است.
به نظر من، باید این نوشته با مفاهیم بسیار قوی و انگیزشی که دارد، بر ورودی هر شرکت و یا کسب و کاری، چه کوچک و چه بزرگ، که می خواهد موفق شود و پیشرفت کند، نصب شود و هر روز توسط کارکنان خوانده شود!
ترجمه فارسی (ترجمه ی ارتباطی و آزاد):
دو نوع کار هست: کارهای معمولی و کارهایی که زندگی تان است.
از آن نوع کارهایی که اثر انگشت شما بر سراسر آن وجود دارد، از آن نوع کارهایی که هرگز بر آن حاضر به سازش و مصالحه نمی باشید. کارهایی که آخر هفته تان را برایش قربانی می کنید، می توانید این نوع کارها را در اپل انجام دهید. مردم اینجا نمی آیند که دست به آتش نزنند. بلکه می آیند اینجا تا در عمیق ترین قسمت دریا شنا کنند.
آن ها می خواهند با کارشان ارزشی برای چیزی بیافرینند.
چیزی بزرگ. چیزی که هیج جای دیگری نمی تواند اتفاق بیافتد.
به اپل خوش آمدید.
با سلام خدمت همگی دوستان عزیز
در ادامه ی این مطلب مفید باید گفت که کارمندان اپل به لحاظ جغرافیایی در یکی از بهترین موقعیت های جغرافیایی قرار گرفته اند و آنهم ینگه ی دنیا، کشور آمریکا می باشد، از بالاترین سطح رفاه اجتماعی برخوردارند ، بالاترین سطح امنیت اجتماعی را دارا می باشند از عدالت اجتماعی و آزادی های سیاسی و مطبوعاتی برخوردارند، از بهترین و پیشرفته ترین سیستم حمل و نقل شهری بهره می برند، از بهترین دکوراتور ها و طراحان فضا های کاری برای محل کارشان استفاده شده است، روزانه قبل از کار به ورزش می پردازند، دارای بهترین نوع بیمه تامین اجتماعی و بازنشستگی هستند، و از بهترین نوع مدیریت اثر بخش در سازمانی بسیار سالم برخوردارند. اما در ایران گرد وغبار کشور های عربی امان مردم را بریده است، افزایش روز به روز قیمت ها حالتی هیستریک به مردم داده است، اجاره بهای خانه واویلا می کند، سرویس حمل ونقل شهری افتضاح است، رفاه اجتماعی معنا ندارد و مردم همانند گدایانی چشم انتظار افزایش یارانه ها هستند غافل از افزایش چند صد درصدی قیمت ها در آنسوی پرده، محیط های کاری کاملا غیر استاندارد و آنقدر بد بو هست که بیشتر شبیه باشگاه های بدنسازی زیرزمینی می باشد، از مدیریت اثر بخش خبری نیست ، و ، و ، و حال به نظزر شما آیا اینچنین کارمندی آخر هفته خود را که بیشتر در تنهایی و استرس می گذرد را فدای شرکتش خواهد کرد؟
به نظر من، اینکه بتونی اعتقاد قلبی و باور درستی رو در نیروهای کاری ایجاد کنی، میشه گفت که، میتونی از اون حسی که درشون بوجود میاد برای توسعه و افزایش درآمد بهره ببری. درسته وضع الان نابسامانه، ولی خب وقتی شما بتونید کار گروهی خوبی رو سامان بدید و درآمد رو افزایش بدید، همین خود شما، اگر به یکباره حقوق شما 200 هزار تومان افزایش پیدا کنه، چقدر در شما تأثیر مثبت میذاره؟ بخشی از مشکلات شما رو حل میکنه، شما رو امیدوارتر میکنه، پس بهتر و بیشتر کار خواهید کرد.
متأسفانه توی ادارات و سازمانهای ما، سابقه کار کمک میکنه به رشد. اما توی الگوریتمی که شرکتهای موفق جهان ازش استفاده میکنن، خلاقیت شماست که کمک میکنه به رشدتون. خب ما باید یه همچین جوی رو توی سازمان کوچک خودمون بسازیم. نه اینکه منتظر بشینیم درست بشه. نمیشه، تا ما تغییر نکنیم نمیشه!
ممنونم از متن خوبتون.
بله
آقای رشیدی درست میفرمایند …
تا خودمان تغییر نکنیم اتفاق خاصی نمیافتد و کسی به داد ما نمیرسد.
اگر آنها پیشرفت کرده اند به خاطر عملکرد مردمشان بوده ، به خاطر وجود انسانها و رهبران تلاشگر بوده.ما هم تغییر کنیم زندگیمان هم تغییر خواهد کرد.
با سلام
ممنون از حسن نظر همه شما دوستان
در جامعه شناسی نظریه سیستمی به عنوان یکی از نظریات کلاسیک بسیار مورد توجه است. یکی از القائات بسیار خطرناک در جوامع جهان سوم تقلیل دادن میزان پیشرفت اجتماعی و اقتصادی و یا سیاسی به الگو های فردی است که البته می توان نمونه های لیبرال را در جوامع سرمایه داری نیز دید، نظریات تیلور پدر مدیریت علمی (یا به عبارت بهتر پدر مدیریت استثمار انسان توسط انسان) سرشار از اینگونه عقاید است. همچنین در متون دینی نیز این نوع تقلیل گرایی بسیار دیده می شود. اما واقعیت اینست که این نوع پیشرفت ها تا حدود زیادی به نوع سیستم حاکم ، میزان عدالت اجتماعی و سطح رفاه اجتماعی مربوط می گردد. در آمار سالیانه یک شرکت نظرسنجی در استرالیا میزان زمان اینکه یک فرد بخواهد شغلی داشته باشد تا وقتی که آنرا پیدا بکند در استرالیا 5 ساعت، در آمریکا 12 ساعت، در فنلاند 4 ساعت و در ایران حدود یکسال طول خواهد کشید. نفس اینکه انسان می بایستی منعطف باشد و یا اینکه زمینه های تغییر را در خود پرورش دهد بسیار عالیست اما وقتی که سیستم تمامی شئونات و بخش های زندگی خصوصی و اجتماعی شما را تحت شعاع قرار می دهد ، صحبت کردن از تغییرات فردی و تعمیم آن برای بهروری شرکت کاری عبس خواهد بود. یکی از اشتباهاتی که عموما مدیران در تحلیل رفتار سازمانی کارمندان دچار آن می گردند ، نگرش از بالا به پایین آنها به مسائل سازمانی است و همچنین وجود فاکتور سود رسانی به شرکت که دیدگاه انها را در مورد کارمندان محک خواهد زد. این متن به عنوان یک مقدمه در نظر بگیرید تا در صحبت های آینده در مورد جامعه شناسی سازمانی و دیدگاه سیستمی با هم بحث و گفتگو بکنیم با سپاس