این روزها اگر ایده نداشته باشی و درباره استارتاپ و کسب وکار خودت حرفی نداشته باشی، ممکن است به داشتن تفکر کارمندی و نداشتن خلاقیت متهم شوی. این طرز فکر، که مانند یک موج پرشتاب دارد برخی را در بر می گیرد، می توانند هم خوب باشد و هم بد.
خوبی اش وقتی آشکار خواهد شد که این طرز فکر تنها در حد یک موج نماند که زود بیاید و زود برود، و همچنین کسانی که این طرز فکر را پیدا میکنند، در عمل هم دست بکار شوند به انجام کاری، و آن را تنها در حد یک فکر باقی نگذارند.
در این یکی دوسال اخیر، رویدادهای مختلف بر روی این موج پر شتاب سوار شده اند. رویدادهایی که از تو فقط ایده می خواهد و در ازای حضور تو و شرح ایدهات، به تو یک تیم، چند مربی مجرب و یک فضای چند روزه می دهد تا کسب و کار خودت را راه بیاندازی تا بلکه تا آخر عمر کارمند نباشی.
بعضیها که ایده دارند و این فرصت را از دست نمی دهند، حداقل یک تیم خوب پیدا میکنند و چند روز احساس می کنند که دیگر قرار نیست برای دیگران کار کنند، حتی متوجه میشوند، می توانند به دیگران هم آموزش بدهند! این موج پرشتاب، هم ایده تولید میکند، هم کارتیمی آموزش می دهد و هم مربی میسازد! پس از آن یکی دو روز، شما اگر کسب وکار خودرا راه اندازی نکنید، حداقل یک مربی مجرب، با یک بوم کسب وکار سیار، شده اید. درآمار ایده پردازان، تولیدکنندگان، طراحان خدمات و مربیان محسوب میشوید و یک گزارش پیشرفت را شکل می دهید.
بیشتر بخوانید: تب استارتاپی ایران و خطرات آن برای اکوسیستم کارآفرینی کشور، دعوت به همفکری
کسی نمی داند چرا همه ما، فقط می خواهیم ایده خود را مطرح کنیم و تایید دیگران را در ناممکن بودنش بگیریم؟ یا شاید بعد از تایید، ترجیح بدهیم که ادامه ندهیم و همین که پیگیر اخبار این موج پرشتاب باشیم و احساس تعلق خاطر به این جریان داشته باشیم کافیست و هنوز هم دلمان می خواهد کسب وکار خود را داشته باشیم.
راه اندازی کسب و کار را باید یک فرآیند محسوب کرد، نه یک ایده:
یک ایده که باید در جریان امکان پذیری، طراحی درست، آموزش، استفاده از تکنولوژی و سرمایه گذاری صحیح قرار بگیرد و درآخر تصمیم بگیریم که فضای کسب درآمد آن حقیقی باشد یا مجازی.
نوبت شماست:
دوستان، لطفا درباره ی مواردی که گفتم، نظرات و دیدگاه هایتان را به اشتراک بگذارید تا با هم به این هم افزایی به صورت مجازی هم ادامه دهیم.
مطلبی بود که حتما باید گفته می شد. سپاس
ممنون از نوشته خوبتون .
این موضوع برام قابل درک نیست که در قضیه استارتاپ گفته میشه باید حتما 6 ماهه این ایده به سود برسه و کسب سرمایه بشه و …. این موضوع برای من قابل هضم نیست به نظر من هم ایده و کسب و کار جدید نیاز به تغییرات و اصلاح با توجه به بازخورد بازار داره و ممکنه که ایده شما مثلا ساخت یک آب میوه جدید باشه ولی بعد از واکنش بازار و تغییرات و تجربه ای که به دست میاد بعد از دو سال محصول شما تبدیل به یک نوع نوشیدنی گرم و یا چای بشه و برای من این موضوع قابل باورتر هست . و ایده و اصلاح آن از بازار به سمت کارآفرین میاد نه بالعکس …. نمیدونم تا چه حد درسته ولی میدونم که واقعیه .
جالب بود مرسی
نوشته خوبی بود ، حرف شما را رابرت کیوساکی به نوعی دیگر گفته است موفقیت فرایند است نه هدف (یعنی طی کردن مسیر موفقیت) و شما گفته اید کارآفرینی فرایند است نه ایده پس به نظر من نتیجه می شود گرفت که کارآفرینی فرایند حرکت (مسیر اقیانوسی با موجهای چندین متری ، طوفان و…) به سمت پیاده کردن ایده است (البته با متد لین استارتاپ بهتر است مسیر پیدا کردن ایده طی شود)(همان اقیانوس آبی و زیبا با آرامشی دلنواز که درعکس پس زمینه کامپیوترها زیاد مشاهده می شود).
سلام
سایتتون عالیه
مطالبم عالی
مرسی
سلام امیدارم این وضعیت تب استارت اپ بهبود پیدا کنه. خود برگزاری استارت اپ داره به جای حمایتی به سمت درامدی و نوی کار پیش میره !!