داستان از آنجا شروع شد که دفتر شرکت سامسونگ در ایران یک تبلیغ نامناسب را برای معرفی تلویزیون هایش در رسانه ها و شبکه های اجتماعی منتشر کرده است. این تبلیغ خشم و عکس العمل بسیاری از مردم به ویژه خانم ها و آقایان مدافع حقوق زنان را برانگیخته است. آنان به این ویدیو به صورت با هشتگ های #نه_به_تبعیض_جنسیتی و #نه_به_تبعیض_جنسیتی_سامسونگ نارضایتی خود را در قالب یک صدای واحد اعلام نمودند.
علت نارضایتی و این عکس العمل وسیع، نمایش زنان در آن تیزر ویدیویی در قالب کلیشه های سنتی و فرودست است. در این ویدیو که هر فردی با لباسی گویای شغل و طبقه اجتماعی اش در آن ظاهر می شود اما هیچ کدام از ۵ زنی که در آن هستند انگار نه شغلی دارند و نه استقلالی چراکه همواره در کنار یکی دیگر به عنوان یک وابسته نمایش داده می شوند.
می دانیم که تا اندازه زیادی تبلیغات عمومی و تلویزیونی در ایران در بکار بردن زنان در تبلیغ دچار وسواس و احتیاط و خط قرمز می باشد. اما مشکل این تبلیغ چیز دیگری است. این تبلیغ در همان قالب رعایت خطوط قرمز مذهبی، نتوانسته است زن ایرانی مسلمان را به صورت درست و کامل به تصویر بکشد و او را در اندازه استریوتایپ های جنسیتی محدود نموده است.
این نگاه جنسیت زده به زن را در تبلیغات بین المللی این شرکت نمی توان دید و به نظر می رسد اشتباه در شناخت و درک واقعیات حامعه ایران از شرکت تولید کننده تبلیغ صورت گرفته است که البته در نهایت مسئولیت آن بر عهده شرکت بین المللی سامسونگ و شخص مدیر عامل آن است.
در نتیجه ی این هجوم اینستاگرامی که توسط برخی صفحات فضای مجازی با موضوعات متمرکز به زنان، و همینطور تعدادی از سلبریتی های اینستاگرامی آتشش سنگین تر و پر رنگ تر شد،از سوی دیگر برخی، این فعالان شبکه های اجتماعی را که چنین کمپین هایی را راه اندازی و هدایت کرده اند متهم می نمایند که به دلیل اینکه سامسونگ اسپانسر آن ها نیست یا نشده، این مسیر را دنبال می کنند.
سامسونگ ایران ابتدا توجهی نمی کند و سپس یک رشته اشتباهات فاحش انجام داد که کار را بدتر کرد. اشتباهاتی مانند مخفی کردن ویدیو و سپس بازگرداندن آن پس از مدت کوتاهی. سانسور نظرات و کامنت های مخالف که توسط دیگران مورد استقبال و لایک قرار گرفته بودند، و از همه بدتر، ادم ازائه توضیح یا هر گونه عکس العملی.
با توجه به اعتبار و توانمندی های سامسونگ این رفتار بسیار عجیب و غیرحرفه ای به نظر می رسد. خط زمانی این عکس العمل های نادرست نشان می دهد که انگار مدیران آن سردرگم شده اند و پروتکل مشخصی برای برخورد با چنین بحرانی ندارند یا نمی توانند به درستی آن را اجرا کنند.
در مواجه با بحران های روابط عمومی چه کارهایی باید انجام داد:
۱. جلوی ضرر را از هرجا بگیری منفعت است: در چنین شرایطی که ممکن است در دوران عمر هر کسب و کاری اتفاق بیافتد مدیران ارشد باید به سرعت توسط روابط عمومی در جریان قرار بگیرند. بهترین عکس العمل، خریدن زمان از طریق نشان دادن یک عکس العمل سریع است. باید به سرعت آن روند نادرست متوقف شود. در اینجا می بایست آن ویدیو به صورت دائمی حذف می شد. اما متاسفانه همیشه در ابتدای امر، بی توجهی و مقاومت در گوش دادن به انتقاد ها اتقاق می افتد. دلیل آن هم، هزینه ای است که برای آن تبلیغ توسط یک شرکت تبلیغاتی انجام شده و اگر به درستی پخش نشود ممکن است نتواند از آگهی دهنده مطالباتش را وصول کند.
۲. در گام بعدی، در فرصتی که بدست آمده، موارد باید سریعا تحلیل شوند و مسخص شود اشتباه یا سهل انگاری از کدام دپارتمان (و نه شخص) سر زده است.
۳. سپس، مدیران کلیدی در سطوح بالای مدیریتی با صدور بیانیه ای صمیمانه از مخاطبان پوزش بطلبند و قول بدهند که تلاش می کنند دیگر چنین چیزی تکرار نشود. گاهی، در شرایط سخت تر مدیر ارشد استعفاء می دهد. تا اینجا شرکت در وضعیت Damage Control یا کنترل آسیب قرار گرفته است ولی باید برای بازگرداندن اعتماد از دست رفته تلاش کنند
۴. برای اینکار، روش های مستقیم مانند دادن تخفیف، خدمات رایگان و غیرو و روش های غیر مستقیم مانند کمک نقدی به خیریه ها، موسسات و مراکز درمانی و عیره که با موضوع ارتباط معنایی دارد بکار برده می شود
دو خطای محاسباتی خطرناک
خطای اول:
برخی تصور می کنند اگر عکس العمل نشان دهند بهانه دست رقبا داده اند و همین عکس العمل توجه بیشتری را به موضوع منفی جلب می کند پس بهتر است سکوت کنیم تا آب ها از آسیاب بیافتد. به نظر می رسد در نمونه مورد اشاره، همین روش اتخاد شده است.
خطای دوم:
تصور اینکه مردم به زودی از یاد می برند اگر چه وسوسه کننده است اما گمراه کننده است. درست است که شبکه های اجتماعی ظرفیت تمرکز ما به اخبار را بسیار کاهش داده است و هر روز به چیز جدیدی حواسمان پرت می شود اما همین شبکه های اجتماعی می توانند مانند یک بلندگوی پر قدرت آن نکته منفی را بارها و بارها اکو دهند و این صدا مدت های زیادی بر دوام بماند.
در مطالعه نمونه مطرح شده در بالا، باید منتظر شد و دید آیا موج ضدیت با این تبلیغ به مراحل بعدی مانند تحریم خرید محصولات سامسونگ می رسد یا نه. باید توجه داشت که این شرکت بحران های بزرگتری را مانند آتش گرفتن گوشی های گلکسی از سر گذرانده است و به اندازه کافی در این زمینه ها تجربه دارد. یا مدیران کلیدی آن شرکت چه عکس العملی نشان خواهند داد؟ آیا برای دلجویی از مشتریان و مخاطبانشان عذرخواهی خواهند کرد؟ یا کسی استعفا خواهد داد؟
نوبت شماست:
نظر شما چیست؟ اگر چنین شرایطی در کسب و کارتان پیش بیاید چه می کنید؟
سلام متنی که نوشتید غلطط املائی داره!!!! ادم ازائه!!!!!!!!!!!!!!!! یا عدم ارائه
اصلاحش کنید