در نوشته قبلی به شباهتهای میان اکوسیستم استارتاپی با اکوسیستم های زیست محیطی پرداختم و به ویژگیهای لازم یک اکوسیستم استارتاپی برای رسیدن به تعادل و پایداری اشاره کردم.
در این نوشته قصد دارم تا در ادامه نوشته قبلی، مشکلات و اختلالات و صدماتی که به اکوسیستم های استارتاپی وارد می شود و موجب می شود از تعادل خارج شود را بررسی کنم.
همانطور که گفته شد، اکوسیستم های زیست محیطی به وسیله تعدادی از فرآیندهای درونی بیولوژیکی، فیزیکی و شیمیایی کنترل میشوند. این فرآیندهای اکولوژیکی مواد آلی تولید میکنند، جریان کربن و مواد مغذی را ایجاد میکنند، تشکیل خاک را تحریک میکنند و موجودات زنده را قادر به تولید مثل مینمایند. این فرآیندها همچنین نقش مهمی در ارائه خدمات زیست محیطی به اکوسیستم و اعضای آن ایفا میکنند. خدماتی مانند تامین منابع طبیعی، مانند غذا، فیبر، و تنظیم کیفیت هوا و آب.
اکوسیستمهای زیست محیطی معمولا به صورت طبیعی و در نتیجه کنار هم قرار گرفتن و تعامل و به هم پیوستگی اجزای مختلفش یعنی موجودات زنده شامل تولیدکنندگان، مصرفکنندگان، تجزیهکنندگان و موجودات غیرزنده شامل مواد آلی، خاک، آب، فضا و … ایجاد میشوند.
در دنیا، تلاشهای زیادی صورت گرفته است که اکوسیستمهای استارتاپی به صورت غیرطبیعی و با مداخلهگری دولتها یا مجموعههای بزرگ اقتصادی و سیاسی ایجاد شوند. مدلهای مختلفی از این نوع اکوسیستمهای استارتاپی مصنوعی یا نیمه مصنوعی در دنیا وجود دارد. که برخی از آن ها به هدف اصلی خود یعنی کمک به ایجاد و رشد استارتاپ های موفق رسیده اند و برخی هم در حد نمایش و تئاتر باقی ماندهاند.
اکوسیستمهای زیست محیطی، برای بقا و رشد خود نیاز به رسیدن به حالت تعادل دارند. اما از آنجایی که این اکوسیستم ها موجوداتی زنده هستند و طبیعت همواره در حال تغییر است، دچار اختلال و آشفتگیهایی می شوند که می تواند تعادل ان ها را به هم بزند. در اکوسیستمهای استارتاپی هم این اختلالات کم نیستند. نیروها و فشارهایی که از بیرون اکوسیستم به آن وارد می شود و یا اتفاقاتی که در درون آن می افتد میتواند اکوسیستم استارتاپی را از تعادل خارج کند.
برای بررسی این اختلالات، در ادامه،همسنجی میان فرآیندهای اکوسیستمهای زیست محیطی و استارتاپی را بررسی میکنم:
تولید اولیه
تولید اولیه یکی از فرآیندهای بسیار مهم اکوسیستمها میباشد. یعنی تولید مواد آلی از منابع کربن غیر آلی که به کمک انرژی خورشید و از طریق فتوسنتز انجام میشود.
اگر تولید اولیه کاهش یابد، جریان انرژی به سطوح تغذیهای بالاتر کاهش مییابد و به طور بالقوه پایداری جمعیتهای حیوانی وابسته به گیاهان برای غذا را به خطر میاندازد. تولید بیش از حد اولیه نیز میتواند مشکلاتی را ایجاد کند، مانند زمانی که دریاچه ها حجم بیش از حد مواد مغذی را تجربه میکنند. چنین شرایطی میتواند ترکیب حیات حیوانی و گیاهی را تغییر دهد و منجر به کاهش سطح اکسیژن با تجزیه مواد آلی شود.
در اکوسیستم استارتاپی هم همینطور است. اگر منابعی که موجب تولید اولیه میشوند مانند افراد و تیمهای مستعد و متخصص، مسئلههای مهم قابل حل به کمک نوآوری، سرمایه خطرپذیر کاهش یابد، تعداد استارتاپهای ایجاد شده کاهش مییابد و در نتیجه، سرمایهگذاران خطرپذیر (VC) برای سرمایهگذاری مراحل بعدی، استارتاپ به اندازه کافی در دسترس نخواهند داشت و برای سرمایهگذاری روی همین تعداد محدود از استارتاپها با هم رقابت میکنند و این موجب میشود ارزشگذاری آن استارتاپها به اعداد غیرمنطقی ختم شود. که در نتیجه آن، VCها با توجه به عدم امکان ایجاد تنوع در سبد سرمایهگذاری خود و ارزشگذاریهای بالا و غیرمنطقی استارتاپهای موجود، ریسک سرمایهگذاری را بسیار بالا و غیرقابل مدیریت میبینند و از سرمایهگذاری منصرف میشود.
مشابه این اتفاق یعنی کاهش تولید اولیه به دلایل زیر در کشور ما در حال رخ دادن است:
- مهاجرت نیروی انسانی به دنبال ساختن زندگی بهتر در جای دیگری از دنیا
- کاهش توان ریسک پذیری نیروی انسانی مستعد و متخصص به دلیل تورم و شرایط اقتصادی نامناسب
- دانشگاهها و مراکز پژوهشی در تربیت افراد ماهر، توانمند و آموزشپذیر
- ناتوانی در تشکیل تیمهای منسجم به خاطر پیچیدگیهای فرهنگی و کاهش سرمایه اجتماعی
مدتیاست بسیاری از شتابدهندهها و سرمایهگذاران خطرپذیر در کشور از نبود استارتاپ مناسب و قابل سرمایهگذاری ابراز نگرانی مینمایند. ولی روی تعداد کم استارتاپهای مناسب و مطابق با شرایط مدنظرشان هم سرمایهگذاری نمیکنند.
در نتیجه برخی از نهادهای حاکمیتی و یا همان سرمایهگذاران خطرپذیر به این فکر افتادهاند که این تولید اولیه را با برنامهها و اقداماتی شبیه موارد زیر بیشتر کنند. اما اینکه این اقدامات چقدر موثر بودهاند نیاز به بررسی دقیقتر در نوشتههای دیگری دارد.
- ارائه حمایتهایی مانند گرنتهای تحقیقاتی، و وامهای کمبهره، سرمایهگذاریهای بلاعوض ولی کم حجم
- برگزاری رویدادهای استارتاپی و ایجاد جو استارتاپی در شهرهای مختلف کشور
- تلاش برای جذب سرمایه و صورت مسئله از صنابع و شرکتهای تولیدی بزرگ
- ترعیب فارع التخصیلان دانشگاهها برای گذراندن دوران سربازی در شرکتهای دانشبنیان
جریان انرژی
انرژی و کربن از طریق فتوسنتز وارد اکوسیستمهای زیست محیطی میشوند، در بافت گیاهان ذخیره میشوند، به موجودات دیگری که از مواد گیاهی زنده و مرده تغذیه میکنند، منتقل میشوند و در نهایت از طریق تنفس آن موجودات زنده به هوا بر میگردند. اکولوژیستها به مجموع تنفس تمامی موجودات زنده (گیاهان، حیوانات و تجزیه کنندهها) در اکوسیستم، تنفس اکوسیستمی میگویند. پس از مرگ گیاهان و حیوانات، مواد آلی موجود در آنها هم وارد سیستم میشود. در واقع، این توالی مصرف از گیاه به گیاهخوار، تا گوشتخوار، یک زنجیره غذایی را تشکیل میدهد.
در اکوسیستمهای استارتاپی، مشابه این جریان انرژی و رنجیره غذایی وجود دارد. شرکتهای بزرگ که خود شتابدهندهها و صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر را ایجاد یا تامین مالی میکنند، استارتاپهای خارج شده از آن شتابدهنده یا استارتاپهای رشد یافته در نتیجه سرمایهگذاری صندوقهای خطرپذیر، را جذب (Mergers & Acquisitions) خود میکنند. این جذب انرژی میتواند به روشهای زیر اتفاق بیافتد:
- خرید بخشی از سهام استارتاپ با سرمایهگذاری در آن
- اکتساب و ادغام کل شرکت استارتاپی به طور کامل در کسب و کار خود
- خریداری محصولات، فناوری، نواوری، دارایی فکری و دانش فنی استارتاپ و استفاده آن در کسب و کار خود
- استخدام کارآفرینان و موسسان استارتاپ
اگر این جریان انرژی دچار اختلال شود، زنجیره غذایی اکوسیستم دچار مشکل شده و تعادل آن به هم میخورد. اگر شرکتهای بزرگ نتوانند نوآوریها و فناوریهای استارتاپها را جذب کنند، در راهاندازی یا تامین مالی مراکز حمایتی مانند شتابدهندهها و یا صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر مشارکت نخواهند کرد، و همچنین ارتباطشان را با دانشگاهها و مراکز پژوهشی قطع میکنند.
یکی از روشهای مهم برای اینکه اکوسیستم استارتاپی بتواند نفس بکشد (تنفس اکوسیستمی) ورود شرکتهایی رشد یافته که زمانی استارتاپ بودهاند به بورس است. عرضه عمومی سهام این شرکتها میتواند عموم جامعه را از طریق خرید سهام آن شرکت، از آن جریان انرژی، بهرهمند کند.
پویایی و تابآوری
همانطور که گفته شد، اکوسیستمها موجودیتهایی پویا هستند که در معرض اختلالات دورهای قرار میگیرند و همیشه در حال بهبود یافتن از صدمات گذشته هستند. تمایل یک اکوسیستم به نزدیک ماندن به حالت تعادل خود، با وجود آن اختلال، مقاومت (Resistance) نامیده میشود. ظرفیت یک سیستم برای جذب آشفتگیها و سازماندهی مجدد در حین تغییر به گونهای که اساسا همان عملکرد، ساختار، هویت و بازخوردهای خود را حفظ کند تابآوری (Resilience) نامیده میشود.
تفکر تابآوری برای انسانها هم به عنوان بخشی جداییناپذیر از محیط زیست مهم است. ما برای بقای خود به خدمات اکوسیستم وابسته هستیم و باید ظرفیتهای طبیعی آنها را برای مقاومت در برابر شوکها و اختلالات ایجاد و حفظ کنیم.
فراوانی و شدت اختلالات، نحوه تاثیرگذاری بر عملکرد اکوسیستم را تعیین می کند. یک اختلال بزرگ مانند فوران آتشفشان می تواند کاری کند که خاک محیط از گیاهان، حیوانات یا مواد آلی خالی شود. اکوسیستمهایی که چنین اختلالاتی را تجربه میکنند، جایگزینی اولیه (Primary Succession) را تجربه می کنند که زمان زیادی نیاز دارد تا بتواند اکوسیستم را به حالت تعادل برگرداند. یک اختلال با شدت کمتر مانند آتشسوزی در جنگلها یا طوفان موجب جایگزینی ثانویه و بهبود سریعتر میشود. اختلالات شدیدتر و تکراری نیاز به زمان طولانیتری برای بهبودی و بازگشت به تعادل دارد.
اکوسیستمها سال به سال تغییرات مختلفی را تجربه میکنند. خشکسالی، زمستانهای سردتر از حد معمول، و شیوع آفات، همگی تغییرات کوتاه مدت هستند. همچنین جمعیت حیوانات از سالی به سال دیگر متفاوت است، در طول دورههای غنی از منابع افزایش مییابد و با افزایش بیش از حد مواد غذایی خود، از بین میروند.
اکوسیستمهای استارتاپی هم از این قاعده مستثنا نیستند. تغییرات و اختلالات مختلفی در این اکوسیستمها بوجود میآیند که برخی از آنها دورهای هستند و برخی بلندمدت و با اثرات مخرب بزرگ. اکوسیستمهایی که تابآوری دارند میتوانند از اختلالات دورهای جان سالم به در ببرند و وضعیت تعادل خود را پیدا کنند. برای این کار، اکوسیستمهای استارتاپی باید بتوانند نسبت به اختلالات و آشفتگیها عکسالعمل مناسب نشان دهند و خود را با شرایط جدید سازگار نمایند. این عکسالعملها باید توسط همه اجزای آن اکوسیستم و در همکاری با هم رخ بدهد.
ممکن است در نتیجه این اتفاقات، برخی از بازیگران آن از بین بروند و بازیگران جدیدی سر بر بیاورند. یا فعالیت و رشد کل اکوسیستم برای مدتی کند شود. همه اینها البته طبیعی هستند. اگر اکوسیستم به سطح بلوغ مناسبی رسیده باشد و به شرطی که مداخلههای بیرونی و یا اختلالات درونی از حد توان آن بیشتر نباشند، اکوسیستم استارتاپی می تواند به مرور به حالت تعادل جدیدی برسد، طوری که همه اجزای آن به اندازه نیاز خود منتفع شوند.
تنوع زیستی
نوع زیستی نقش مهمی در عملکرد اکوسیستمهای زیست محیطی بازی میکند. در علم بومشناسی پیشنهاد میشود که رشد و بقای یک اکوسیستمِ، باید گونههای موجود در آن بتوانند با هم همزیستی کنند. این همزیستی نیازمند وجود سطحی از شباهت میان گونه هاست اما آنها باید از جهاتی دیگر با یکدیگر تفاوتهای اساسی داشته باشند، در غیر این صورت، یک گونه به طور انحصاری دیگری را حذف میکند.
اکوسیستمهای استارتاپی محصولات و خدمات مختلفی را ارائه میکنند که افراد و شرکتهای دیگر به آن وابسته هستند. همه بازیگران اکوسیستم استارتاپی از این نظر که در فضای نوآوری، کارآفرینی و اقتصاد دانش بنیان فعالیت میکنند و با آن باور دارند سطوحی از مشابهت دارند. اما تفاوتهای فکری، موضوعات حوزههای کاری، انگیزهها و آرزوهایشان برای تنوع زیستی اکوسیستم لازم است. تنوع نیروی انسانی (تنوع قومی، ملیتی، فرهنگی، نژادی، جنسیتی و …) بر عملکرد اکوسیستم استارتآپی تأثیر میگذارد.
یکی از مشکلاتی که اکوسیستم استارتاپی ایران دارد، عدم تنوع کارآفرینان است. به این معنی که در اکوسیستم استارتاپی ایران، کارآفرینانی از کشورهای دیگر منطقه و یا جهان با دیدگاهها، تجربیات و تخصصهای گوناگون حضور ندارند. همچنین، تعامل ما با اکوسیستمهای استارتاپی منطقه و جهان به ویژه اکوسیستمهای پیشرو مناسب نیست. بنابراین نگاه ما به مسئلهها و چالشها یک نگاه چندوجهی و جهانی نیست و ما بسیار دیر در معرض چالشهای بزرگ روز دنیا قرار میگیریم. آنقدر دیر که راهحلهای نوآورانه منحصر به فرد برای آن مسئلهها در اکوسیستمهای دیگر ایجاد میشود و ما آنها را کپی میکنیم.
این موجب شده است تا اکوسیستم کارآفرینی ایران مزیت رقابتی نسبت به اکوسیستمهای دیگر در این زمینه نداشته باشد.