Podcast: Play in new window | Download
Subscribe: RSS
شرکتهای مهم و با اصالت بر اساس چشم اندازهای (Vision) برجسته و پایدار شکل میگیرند. بیایید نگاهی به برخی از آن ها بیاندازیم:
- چشم انداز گوگل: سازماندهی اطلاعات جهان و در دسترس و سودمند کردن آنها به صورت جهانی.
- چشم انداز توییتر: نبض کره زمین بودن.
- چشم انداز آمازون: مشتری محورترین شرکت روی زمین شدن؛ ایجاد جایی که در آن مردم میتوانند هر آنچه را قصد خرید آنلاین دارند، پیدا کنند.
این بیانیه های چشم انداز ممکن است پر آب و تاب و شعاری باشند، اما همین که شروع به فکر کردن درباره آن میکنید، متوجه میشوید که چرا ایده هایی مانند «بهترین اپ عکاسی مخصوص برای به اشتراک گذاری تصاویر با دوستان» یا «بیایید چیزی را بسازیم و ببینیم نتیجه اش جه می شود، درسته؟»، عباراتی سطحی هستند.
چشم انداز یک شرکت باید بتواند برای سالها برجسته بماند. فناوریها، شبکه های اجتماعی، روندها، همه و همه میآیند و می روند، اما یک شرکت باید با وجود اینها، استوار باشد. توجه کنید که چگونه گوگل اشاره ای به جستجو نمیکند، آمازون اشارهای به کتاب ندارد، و توییتر نیز هیچ حرفی در مورد توییت نمیزند. این یک تفکر بلند مدت است. شما نمیتوانید شرکت خود را پیرامون فناوریها، ترندهای فعلی، و یا شرکتهای دیگر بنا کنید. موضوع، کارهایی است که برای مشتریانتان انجام می دهید. اگر شما تصمیم دارید «بهترین پخش کننده موسیقی را برای تلگرام» بسازید، خب، متاسفانه فایده ای ندارد.
چرا استارتاپ ها نیازمند داشتن یک چشم انداز قوی هستند؟
بر اساس هرم بالا، یک چشم انداز مناسب به شما اجازه میدهد اهداف خود را مشخص کنید، و مسیر و میزان پیشرفت کار را تعریف کنید. برای هر هدفی، مانند «بدست آوردن ۱۰ درصد سهم بازار» یا «صدهزار کاربر» میتوانید برنامه ریزی کنید. این راهکار به شما امکان میدهد که تاکتیک های مناسب را انتخاب کنید، بدین ترتیب، راههای مختلفی برای دستیابی به اهداف خود خواهید داشت. هر تاکتیک به شما اجازه میدهد فعالیتهای مرتبط را انتخاب نمایید، و برای این کار، تلاش واقعی خود را بکار ببرید.
یک مثال واقغی را با توجه به هرم زیر در نظر بگیرید:
البته در عمل، معمولا بیشتز از یک هدف وجود دارد و در نتیجه استراتژی های متعدد و همینطور فعالیت های گوناگون در روزهای مختلف قابل انجام خواهند بود. به شکل زیر:
تعیین چشم انداز، حتی در تیمهای کوچک، کمک می کند که همه بدانند در چه جهتی در حرکت هستند. این موضوع کمک میکند که شما بدانید که چه فعالیتهایی مفید و کدام ها بی ارزش و حاشیه ای هستند. چشم انداز به شما میگوید که چه موقع نه، و چه زمان آری بگویید. همان گونه که مایکل پورتر در«استراتژی چیست؟» نوشته: «فایده و زیان یک شرکت، نتیجه ی همه فعالیت های آن شرکت است نه فقط تعدادیی از آنها.» یک چشم انداز قوی به شما اجازه میدهد که این فعالیتها را تعریف کنید.
معمای گربه چشایر
وقتی فکر می کنید همه فعالیت ها مفید به نظر می آیند باید بدانید که هیچ فعالیتی مفید نیست. این همان درس مهمی است در داستان آلیس در سرزمین عجایب از گربه چشایر یاد گرفت.
مشکل تفکراتی مانند «بیایید بازهم ویژگیها و امکانات خوب دیگری را اضافه کنیم» این است که داشتن توافق روی چیز مفیدی که ارزش صرف وقت را داشته باشد، دشوار است. این رویکرد در روزهایی که شما به دنبال یک ایده یا موضوع اختصاصی می گردید مفید است، اما زمانی که به طور ویژه در تلاش برای رسیدن به چیزی مشخص هستید، نیاز به چشم انداز مشخصی دارید که به شما در تعریف کاری که باید بکنید کمک نماید. وقتی ندانید که به کجا دارید میروید، همه جادهها، خوب به نظر میآیند!
بدیهی است که هدایت تیم ها بر اساس یک چشم انداز، مستلزم افرادی هوشمند، با انگیزه و قابل اعتماد است.
نوبت شماست:
لطفا دیدگاه و نظرتان را در رابطه با این مطلب در زیر همین صفحه با ما در میان بگذارید.