واکاوی اولین دوره استارتاپ ویکند تهران: تجربه شکست شیرین برای کارآفرینان آینده + English Abstract

۳۰ مهر ۱۳۹۱  ·   زمان مطالعه 20 دقیقه


در دنیای امروز، توسعه پایدار چیزی است که اقتصاددانان توصیه می کنند. توسعه پایدار نیاز به بنیانهای فکری، ارزشی، حقوقی، صنعتی و حکومتی دارد تا بتواند شکل بگیرد. توسعه پایدار، باید اصالت داشته باشد. از بطن جوامع شروع شود و رشد کند تا بتواند موجب ایجاد شغل، رونق اقتصاد و ارتقای سطح کیفیت زندگی شود.

کارآفرینان (ارزش آفرینان) نقطه شروع چرخه یا اکو سیستم توسعه پایدار هستند.

تعریف ثروت در دنیای امروز با گذشته به طور اساسی تفاوت دارد. دیروز معنای ثروت داشتن منابع مالی مانند ملک و طلا و ماشین و پول بود، اما امروزه ثروتمندترین مردم دنیا افرادی دانش مدار و کارآفرین مانند بیل گیتس، بنیانگذار شرکت مایکروسافت، مایک زاکربرگ، بنیانگذار فیسبوک، و پیر امیدیار بنیانگذار ایرانی تبار ebay در آمریکا هستند.

دلیل این تفاوت، تغییر ساختار اقتصادی دنیای امروز به نسبت گذشته است. توسعه اقتصادی دنیاِی امروز برپایه نوآوری وخلاقیت و استفاده از دانش استوار است. این اقتصاد را اقتصاد مبتنی بر دانش یا اقتصاد دانش محور می‌گویند.

به وضوح مشخص است که کشورهایی که بخش قابل ملاحظه ای از تولید علم و دانش را به خود اختصاص داده اند، و توانسته اند زیرساخت های لازم برای تبدیل علم و دانش را به محصولات و خدمات تجاری مهیا کنند، از نظر صنعتی توسعه یافته و ازتوان اقتصادی و سیاسی بالایی برخوردارند. بنابراین لازمه رشد اقتصادی و توسعه پایدار در دنیای امروز توسعه مراکز تولید دانش و مهارت‌های فنی، مانند دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی و همچنین ایجاد مراکز رشد کسب و کارهای دانش محور و حمایت از برنامه هایی مانند استارتاپ ویکند است.

هدف از برگزاری برنامه هایی از این دست، پرورش نیروهای جوان و دانشی، و با استعداد کشور و هدایت آنان در مسیر تبدیل به افراد اهل فکر و نظر، نوآور و خلاق و به عبارت دیگر، کارآفرین (ارزش آفرین) است.

کارآفرین ارتباط دهنده دانش و علوم با صنعت و بازار است.

این شعار نیست و برای همه روشن است که مهمترین و بزرگترین سرمایه های یک کشور، نه نفت و معادن طلا و مس و ذغال سنگ، بلکه نیروهای اهل فکر، یادگیرنده و خلاق آن‌ هستند و این نیروها کسی جز کارآفرینان نیستند. بسیاری از کارآفرینان فعالیت خود را در قالب ایجاد شرکت‌های کوچک و متوسط SMEها شروع می‌نمایند. در برنامه هایی مانند استارتاپ ویکند به این افراد قبل از شروع به راه اندازی کسب و کار خود، فرصت گرانبهایی به صورت فشرده برای تجربه دردسرها، مشکلات، تلخی ها، و موفقیت ها، پیشرفت و شیرینی های کارشان را در محیطی عملی و علمی تجربه خواهند کرد.

در کشور ما مراکز حمایت از کارآفرینان بسیار محدود و کارآفرین با تمام مشکلات ضمن تلاش جهت تبدیل ایده به پدیده، باید تمام خطر سرمایه گذاری را خود عهده دار باشد. جدای از این خطرات و ریسک ها، داشتن دانش اینکه چگونه باید یک ایده را تبدیل به پدیده و محصول تجاری قابل فروش کرد، کارهای زیادی از اندیشیدن به نام تجاری و تهیه مدل کسب و کار گرفته تا اجاره محل، تهیه مبلمان اداری، مدیریت مشتریان، تبلیغات و … باید انجام دهد.

استارتاپ ویکند تهران

استارتاپ ویکند یک حرکت جهانی غیر انتفاعی برای ترغیب و تشویق کارآفرینی از طریق آموزش راه اندازی کسب و کارهای موفق است. این رویداد غیر انتفاعی و جهانی تا به حال در بیش از ۲۰۰ شهر و ۷۰ کشور جهان برگزار گردیده است. استارتاپ ویکند، مشتاقان کارآفرینی را گردهم می آورد تا با اشتراگ گذاری ایده هایشان و تشکیل تیم ها به راه اندازی مدل های کسب و کار بپردازند.

توضیحات بیشتر: استارتآپ ویکند، دیگ زودپز برای رشد ایده ها و راه اندازی کسب و کارهای کوچک

هدف از برگزاری چنین برنامه هایی گسترش و تشویق روحیه کارآفرینی است تا جوانان کشور با شور و اشتیاق وارد فعالیت‌های کارآفرینی شوند و خود مولد کار باشند نه به دنبال شرکت در آزمون استخدامی ادارات و شرکت های دولتی سرگردان باشند.

 برگزاری اولین استارت آپ ویکند در تهران

استارتاپ ویکند می کوشد تا با انتقال این تجربیات آموزنده به جامعه مشتاق، گام موثری در آموزش به مشتاقان کارآفرینی بردارد. تقریبا نیمی از شرکت کنندگان در این رویداد افراد فنی و نیم دیگر شامل افراد با سابقه تجاری می باشد و تمامی آنها می توانند از تجربیات مربیان برخوردار شوند.

این رویداد ماه گذشته، از ۱۵ تا ۱۷ شهریور ۱۳۹۱ در تهران به میزبانی شرکت خاورزمین سیستم کیش برگزار شد. گزارش برگزاری اولین دوره استارتاپ ویکند تهران را اینجا (با تلاش مصطفی لامعی عزیز و همکارانش در آیکلاب) و اینجا (با تلاش آرش زاد عزیز و همکارانش در وبلاگینا) و اینجا (در وبنا) بخوانید. مجله بین المللی و معتبر Inc هم گزارشی از این همایش تهیه کرده است.

 واکاوی و تحلیل رویداد

دوستان عزیزی، مطالب و گزارشات خیلی خوبی از این دوره برنامه نوشته اند. هدفم از این نوشته پوشش خبری یا ارائه گزارش نیست بلکه تلاش خواهم کرد به طور خلاصه بررسی، تحلیل و ارزیابی منصفانه ای از این رویداد و آنچه نظر من را به خود جلب کرد، ارائه نمایم.

به نظر من موارد زیر در حد مناسب و خوبی انجام شده بودند:

  • پخش زنده اینترنتی و پوشش خبری توسط آیکلاب و وبلاگینا و …
  • استفاده درست و موثر از رسانه های اجتماعی مانند فیسبوک و توییتر برای اطلاع رسانی و ایجاد موج های تبلیغاتی
  •  انتخاب محل برگزاری مناسب با فضای کافی، پذیرایی مناسب، زمانبندی برنامه ها
  • باز بودن فضای ارتباطی که امکان شکل گیری هسته های گفتگو را مهیا می ساخت
  • انرژی برگزارکنندگان، مربیان و شرکت کنندگان، انرژی ای پایان ناپذیر، فضا و اتمسفر مثبت و پرجوش
  • صندلی های سالن آمفی تئاتر خالی نمانند و سماورهای آب جوش زود به زود خالی و پر شوند!

تجربه خوب من، دیدار با مجموعه ای از افراد خوشفکر، با انگیزه و ارزشمند بود. کسانی که اکثر شرکت کنندگان، هم تیم های خود را از قبل نمی شناختند. می دیدم که خیلی از شرکت کنندگان کارت های ویزیت (Business Cards) به هم می دادند و یا ایمیل و شماره همدیگر را می گرفتند. که امیدوارم این کار به ایجاد شبکه ای از دوستان و همکاران که در آینده در موفقیت کسب و کارشان بسیار موثر خواهد بود، منجرب شود.

نکته بسیار خوب دیگر حضور برترین ها و فعالترین کارآفرینان مدرن ایران به عنوان داور و مربی بود. در طول این برنامه، شرکت کنندگان با مربیان و متفکران، صاحبان اندیشه و کارآفرینان برتر ایران دیدار کرده و امکان یادگیری و تعامل و استفاده از تجربیات آنان به صورت رو در رو بود. یکی از نکات برجسته در برخی از تیم ها، روش های سازماندهی افکار و ایده هایشان بود. برخی از آنان به کمک آقای امیر مهرانی طوفان های فکری و نقشه فکر را به روش Sticky Ninja انجام داده بودند.

حضور در جمع چنین دوستانی، بخصوص در اتاق پر رفت و آمد و شاد مربیان، که کوچکترین فرصت و گفتگوی کوچک تبدیل به مباحثه ای جدی و پرانرژی می شد، و دیدن برق چشم ها و جرقه های روشن شدن افکار و ایده های جدید، بسیار مفید و خوشحال کننده بود.  نکته جالب دیگر، حضور کارآفرینان و استارتاپ های دیروز مانند  بنیانگذاران سایت کلوب به عنوان سرمایه گذار برای شکار ایده ها و استعدادها بود.

 

حضور من به عنوان مربی

حضور من به عنوان یک مربی در این دوره، تجربه مفید و گرانبهایی بود. افتخار آشنایی با مربیان و داوران با تجربه، خوشفکر و موفق، و همچنین حضور در فضای پرشور و انرژی، و امکان ارتباط مستقیم با افراد جوان و با استعداد هم نسل خودم؛ را داشتم. فرصت خوبی بود تا تجارب و دانش خودم را این افراد خوش ذوق، فعال و تشنه یادگیری به اشتراک بگذارم. دوستان خوبی پیدا کردم که اکنون هم با هم در ارتباط هستیم.

برگزاری اولین استارت آپ ویکند در تهران

به طور کلی مربیان این رویداد به مشاهده و تعامل با تیم ها می پردازند. هر مربی با توجه به به حوزه تخصصی خود پاسخگوی سوالات و نیازهای شرکت کنندگان خواهد بود. تیم های دیگر نیز می توانند از بازخوردهای مربیان درباره ایده و محصولشان بهره مند شوند.

من در طول مدتی که در محل برگزاری رویداد حضور داشتم، با در نظر گرفتن کمبود وقت و فشاری که بر تیم ها بود، بدون ایجاد وقفه های طولانی، سعی کردم با بیشتر اعضای توسعه کسب و کار تیم ها صحبت کنم و در حد توانم سوال هایشان را پاسخ دهم اما تمرکز اصلی خودم را بر روی کمک به ۵ تیم  «خبر خوش»،«لنزکده»، «کجا بریم؟»، «دیوار شهر» و «اسفنج خیس» گذاشتم. هدف من کمک به شکل گیری خط فکری و جهت دهی اعضای این تیم ها به سمت ایجاد مزیت رقابتی و نقطه فروش واضح (USP) و همچنین راهنمایی در جهت آسان کردن کارها و جلب تمرکز افراد بر تولید محصول اولیه بود.

 

کاشکی ها:

در ادامه، نکات و مواردی را که فکر می کنم در صورتی که راه حل و تدبیری برای آن ها اندیشه شود، خواهد توانست به شدت کیفیت چنین رویدادهایی را ارتقاء بدهد، آورده ام. شما اگر برنامه گذار، اسپانسر، یا علاقه مند به شرکت در اینگونه برنامه ها هستید،  مطالعه موارد زیر را به شما توصیه می کنم.

۱. حضور کارآفرینان از صنایع دیگر

بیشتر مربیان و داوران از صنعت فناوری اطلاعات و ارتباطات (IT) بودند. ای کاش تعداد بیشتری از کارآفرینان صنایع دیگر، حضور می داشتند تا دیدگاه ها، سلایق، و تجربیاتی شاید متفاوت در فضای فکری برنامه وجود می داشت.

۲. مساله مشق شب

هنگام مراجعه به برخی از گروه ها به عنوان مربی کسب و کار، با افرادی مضطرب و با استرس بالا مواجه می شدم که در برابر کارهایی که از ایشان خواسته شده بود یا فکر می کردند که باید انجام دهند، احساس نا توانی و ناامیدی می کردند. وقتی دلیلش را جویا شدم دیدم که مربیان قبلی که آمده اند موارد زیادی را برای اینکه بتوانند کارشان به موفقیت منجرب شود به آن ها پیشنهاد داده اند تا انجام دهند. احساس کردم دارند مشق شب انجام می دهند. برای نمونه، به تعدادی از گروه ها روش های تهیه پلان تجاری گفته شده بود و آنان هم حس کرده بودند که داوران به آن امتیاز مثبت خواهند داد. در حالی که به هیچ وجه تهیه پلان تجاری در آن زمان کم ممکن نبوده و برای راه اندازی یک کسب و کار، لزومی هم ندارد. پس تلاش کردم با آنان حرف بزنم و فکرشان را به سمت ایجاد مدل کسب و کار (بیزنس مدل) هدایت کنم.

توضیح بیشتر: آیا واقعا برای شروع یک کسب و کار به طرح کسب و کار (Business Plan) نیاز است؟! 

 

۳. استارتاپ ویکند یک مسابقه ی حیثیتی نیست!

برخی دیگر از شرکت کنندگان بخصوص گرافیست ها و برنامه نویس ها، دچار نوعی احساس ترس از مورد قضاوت قرارگرفتن مهارت هایشان بودند. طوری که انگار قرار است مسابقه برنامه نویسی یا طراحی گرفیک برگزار شود. این احساس موجب شده بود تا فشار زیادی تحمل کنند و زمان زیادی بر روی جزئیات گرافیکی یا تکنیک های عجیب و غریب کدنویسی برای اثبات خود به دوستانشان صرف کنند. به همین دلیل دچار وسواس می شدند و ارائه ی ماکت (Prototype) های گرافیکی و اپلیکیشن های نرم افزاری در دورهای تکرار پیشرفت پروژه، به تعویق می افتاد.

۴. کار تیمی، کار تیمی، کار تیمی!

درست که برای تشکیل دادن یک تیمِ کاری با دوام و موفق باید اعضای تیم شناخت خوبی از همدیگر داشته باشند و ایجاد این شناخت زمان بر است و در ۵۴ ساعت ممکن نخواهد شد. اما، در دنیای سریع و پر از تغییر امروز، برای به ثمر رساندن یک ایده در زمان کم نیاز به تشکیل سریع تیم است. افراد متخصص در مهارت های مورد نیاز باید آنقدر حرفه ای باشند که بدون نیاز به آمادگی و در کمترین زمان، بر پایه منافع مشترک (به نتیجه رسانیدن ایده) به یک نوع زندگی مسالمت آمیز در کنار هم در درون یک تیم بپردازند. پر واضح است که برای اینکار هر کدام باید مهارت های کار تیمی را یاد بگیرند. داشتن تحمل بالا و گوش دادن به انتقادها، انرژی دادن به هم تیمی ها، تقسیم وظایف و مسوولیت پذیری، ارتباط و گفتگوی سازنده و مداوم، و … از این مهارت هاست.

 برگزاری اولین استارت آپ ویکند در تهران

در تعدادی از تیم هایی که با آن ها در ارتباط بودم، می دیدم که یا خیلی ساکت نشسته اند و هر کسی سرش به کار خودش است، یا به دلیل اشکالی کوچک و ترس از کمبود فرصت کاری، آنقدر داد وبیداد و سر و صدا داشتند که انگار دعوا شده است!
البته هر دو نوع خطرناک و یا بهتر است بگویم مضر است. باید کانال های ارتباطی بین اعضای یک تیم باز بماند، حتی اگر با نظرات و سلایق یکدیگر ۱۰۰ درصد موافق نباشند. اینجاست که مدیر تیم باید وارد عمل شود و تلاش کند با جملات انرژی زا، تعریف کردن ها معقول، و برجسته کردن دستاوردهای کوچک، به اعضای تیم انرژی بدهد و امیدواری آنان به نتیجه کار را در هنگام برخورد با مشکلات، در سطح بالایی نگه دارد. از طرف دیگر، نحوه بروز این اختلاف نظرها نباید طوری باشد که همه اعضای تیم را مضطرب کند و باعث ایجاد چند دستگی در بین اعضای تیم شود.  مدیر تیم  باید آرامش را به گروه بازگرداند و کاری کند تا آستانه تحمل هم تیمی هایش را بالا نگه دارد.

۵. ایده گزار لزوما مدیرپروژه اجرای آن ایده نیست.

مشکل دیگر این بود که در بسیاری از تیم ها، ایده دهندگان، خود را مدیر پروژه نام گذاری کرده بودند و کسی هم با این کار مخالفتی نداشت. غافل از اینکه مهارت هایی که یک انسان خوشفکر و ایده گزار می تواند داشته باشد لزوما آن هایی نیست که در مدیریت پروژه و تیم به کارش بیایند. به کلام دیگر، یک مدیر، مجموعه مهارت های متفاوتی را به نسبت یک ایده پرداز لازم دارد تا بتواند موفق باشد.

۶. بجابی ابزارها، به مدل ها فکر کنیم.

در طول زمانی که در برنامه حضور داشتم، سوالات زیادی از من می شد. بیشتر این سوالات نشاندهنده ولع سوال کنندگان برای دانستن یک زبان برنامه نویسی؛ یک ابزار طراحی گرافیکی، یک نرم افزار و یا سخت افزار بود. شاید سوال کنندگان فکر می کردند که نرم افزار و سخت افزاری هست که معجزه می کند و می تواند آنان را یک شبه به مقصد راه های صد ساله برساند. اگر هم چنین میانبری وجود داشته باشد حداقل من از آن بی خبرم! بجای پرداختن به ابزارها، باید به ایده ها و روش ها پرداخت. به قول اقتصاددانان رابرت کوتر، و هانس برند شافر در کتاب گره سلیمان: « کشتی هایی که بنادر چین را به مقصد آمریکا ترک می کنند پر از محموله کالا هستند اما آنها تقریبا خالی برمی گردند. آمریکا کالاهای حجیم از چین وارد می کند که قفسه های فروشگاه هایی مثل وال مارت را پر می کنند و در عوض خدمات نامرئی و بدون وزن مثل برنامه های کامپیوتری، فیلم های هالیوودی و خدمات بانکداری به چین صادر می کند.» قدرت سیاسی و اقتصادی آمریکا در این است که آن ها، روش های فکر کردن، روش های حل مساله، مدل های کسب و کار، چارچوب های (Frameworks) تبدیل ایده به پول و … صادر می کنند.

۷. قبل از ورود هماهنگ کنید!

مورد دیگر قابل توجه، که آقای سالار کابلی هم  از آن کمی رنجیده است، عکس العمل برخی تیم ها به حضور پی در پی مربیان در اتاق هایشان بود. آن ها بر روی درب ورودی شان برگه هایی چسپانیده بودند که: « قبل از ورود هماهنگ کنید» یا با لحنی خودمانی تر: «مربی عزیز هروقت کمک خواستیم بهتون میگم.»

برگزاری اولین استارت آپ ویکند در تهران

به نظر من این عکس العمل تا حدی قابل پیشبینی بود. در هنگامی که زمان به سرعت دارد می گذرد، و تیم ها فرصت زیادی ندارند و کلی کار برای انجام دادن دارند، یک دقیقه هم مهم است. بنابراین وقتی مربیان مختلف مدام به آن ها مراجعه می کنند و بخصوص اگر بخواهند برای همه سخنرانی کنند و توجه همه را داشته باشند، اگرچه تجربه ای ناب و تکرارناشدنی برای یادگیری است، اما این وقفه ها، تمرکز فکری اعضای تیم ها را به هم خواهد ریخت. از طرف دیگر، حجم و ارزش اطلاعات و آموزش های منتقل شده به اندازه ای بالا بود که اکثر اعضای تیم ها را تا چند دقیقه و یا حتی چند ساعت به شدت تحت تاثیر قرار می داد. در این حالت، تصمیم می گرفتند که این اطلاعات و آموخته های جدید را به نحوی در پروژه شان بکار ببرند که این خود دردسر جدیدی بود.

 ۸. در آموختن، انتخاب کنیم.

تعدادی از تیم ها درد دل می کردند که فلان مربی چیزی گفت که با گفته های بهمان مربی تناقض و تفاوت دارد و ما سردرگم شده ایم. البته قرار نیست همه مانند هم فکر کنند. راه های رسیدن به موفقیت و قرارگرفتن درجایگاه مربی زیاد است و این راه ها لزوما یکسان نبوده و ممکن است در مسیرهای کاملا خلاف جهت هم باشند. نکته هم اینجاست که باید یاد بگیریم از هر کسی چه چیزی را بیاموزیم. باید در آموختن، انتخاب کنیم. این انتخاب باید به تناسب موقعیت کاری، فکری، وضعیت و فازبندی پروژه مان باشد. هدف از وجود دیدگاه های مختلف در رویدادهایی مانند استارتاپ ویکند، دادن امکان انتخاب و یادگیری از دیدگاه های متفاوت به شرکت کنندگان است.

 ۹. چند انتقاد از اسپانسرهای رویداد:

شاید در فرهنگ ما، انتقاد کردن از کسی که به انجام کاری کمک می کند، و خرج می کند تا رویدادی شکل بگیرد، به «نمکدان شکستن» تعبیر شود. اما از آنجایی که اسپانسرها هم  با  کمک مالی خود؛ در پی کسب اهداف تجاری و تبلیغاتی خود هستند، در مورد اسپانسرهای  رویداد اولین استارتاپ ویکند تهران انتقادات زیر را دارم که امیدوارم در برنامه های بعدی ازین دست، مورد توجه قراردهند تا حضوری پربارتر داشته باشند:

برگزاری اولین استارت آپ ویکند در تهران

اول) برایم عجیب بود که وقتی جناب آقای دکتر جوانمردی مدیرعامل شرکت فناپ سخنرانی می کردند، تصویر پشت سرشان ثابت بود. اول تصور می کردم ممکن است مشکلی در پروجکشن یا نوت بوک ایشان هست اما کمی که گذشت همه متوجه شدیم که ایشان هیچ گونه اسلاید یا تصویری را برای سخنرانی شان تهیه نکرده اند. البته، قطعا ایشان آنقدر سرشان شلوغ است که فرصت چنین کاری را نداشته باشند اما قطعا کسانی را دارند که یک پاورپوینت مناسب و درخور، و هماهنگ با سخنان ایشان آماده کند، شاید لزومی برای اینکار ندیده اند! خمیازه های حضار در سالن آمفی تئاتر نشانه ی خوبی برای یک سخنرانی نیست.

توضیح بیشتر: چطور مانند استیو جابز سخنرانی کنیم؟ ۵ نکته طلایی.

دوم) اسپانسرها، برنامه ی اسپانسرشیپ مرتبط با موضوع نداشتند، برند هایشان در دید نبود بلکه تنها کارمندانشان جلوی چشم بودند.  من به شخصه اگرچه مثل همه شرکت کنندگان از حضور اسپانسرهای قدر و بین المللی به عنوان استعدادیاب و سرمایه گذار خوشحال شدم اما نتوانستم برنامه یا مدل استعدادیابی یا سرمایه گذاری آنان را به صورت شفاف ببینم. در سخنرانی های اولیه، وعده های زیادی داده شد اما اکثر این وعده ها گنگ و کلی گویی بودند. برنامه مشخصی ازجمله پیش شرط، معیار ارزیابی و سنجش ایده ها و تیم ها، و اینکه فردای روز پس از اختتامیه چه کسی باید منتظر چه حرکتی از سوی آن ها باشد، نداشتند. تا آنجایی که من توانستم دریابم، مدیران و کارکنان شرکت فناپ و TIMWE آنجا فقط حضور داشتند. ایشان مدام در زمان های مختلف به محل برگزاری برنامه می آمدند، و به دقت روند حرکت تیم ها را زیر نظر داشند. البته صرف حضور خوب است اما کافی نیست.

سوم) برخلاف فناپ، کارمندان پرتغالی شرکت TIMWE، اسلاید و ویدئو داشتند اما متاسفانه اسلایدهایشان قوانین اولیه یک ارائه (Presentation) مناسب را رعایت نکرده بود. متون بسیار زیاد و تصاویر کم بودند و حضار در سالن مسیر سخنرانی را گم می کردند. برایم جالب بود که با هرکدام از نمایندگان تیم وی صحبت می کردم تا ببینم رویه آن ها برای توجه به استعدادها و حمایت از ایده ها چگونه است، تنها یک سری جملات تقریبا مشابه را از آنان می شنیدم با این مضمون که: «ما اینجا آمده ایم تا به دنبال استعدادهای نو و جوان در خاورمیانه باشیم که کسب و کار خود را در خاورمیانه توسعه دهیم». هرگاه می پرسیدم روش شما چیست؟ برنامه های حمایتی شما چگونه است؟ دقیقا دنبال چه افراد و ایده هایی هستید؟ به من کارت ویزیت می دادند!

۱۰. قضاوت درباره ایده ها کار ظریف و پردقتی می طلبد.

نمی توان به سادگی یک ایده را کنار گذاشت و یا دیگری را پرستید. ایده های مطرح شده در اولین روز از اولین استارتاپ ویکند تهران که بر اساس مفهوم Elevator pitch تنها و تنها در ۶۰ ثانیه ارائه می شدند، را می توان به شکل زیر دسته بندی کرد:

  • ایده هایی که سعی داشت مشکلی را که خود ایده دهنده با آن مواجه است حل کند که ممکن است لزوما مشکل همه نباشد.
  •  ایده هایی که سعی داشت مشکلی را که خود ایده دهنده با آن مواجه است حل کند و ممکن است مشکل همه هم باشد.
  • ایده هایی که قبلا نمونه هایی از آن اجرا شده ولی آن چیزی نیست که ایده دهنده فکر می کند باید باشد: بهبود محصول یا سرویس.
  • ایده هایی که در حال حاضر نمونه های خارجی آن به بهترین شکل موجود است اما یا نمونه خارجی آن به کار مصرف کننده ایرانی نمی آید، و یا ایده دهنده از وجود آن بی اطلاع است.

به هرحال ایده های مطرح شده، که بالاترین تعداد ثبت شده در تاریخ برگزاری استارتاپ ویکندها را درجهان به خود اختصاص داد، به قضاوت شرکت کنندگان گذاشته شدند و بر اساس رای گیری، تعدادی از آنها برای واگذاری به تیم ها، انتخاب شدند. تلاش برخی از شرکت کنندگان برای گردآوری رای و جلب توجه رای دهندگان، اتفاق جالب و مهمی بود. تمرین خوبی برای بازارسازی!

تبلیغات برای جمع آوری رای برگزاری اولین استارت آپ ویکند در تهران

البته رای آوردن تعدادی از این ایده ها موضوعی لحظه ای و احساسی بود، و از ابتدا هم واضح بود که اجرایی کردن آن ایده ممکن است ازآنچه که به نظر می رسد پرهزینه تر باشد، و پس از آن هم، امکان فروش و جلب توجه بازار را نداشته باشد. چرا که نقطه فروش شفاف و منحصربفرد (Unique Selling Point) نداشتند. اگرچه همانطور که در بالا هم گفته شد، هدف اصلی چنین برنامه هایی تبدیل ایده به محصول واقعی نیست بلکه هدف اصلی از شرکت در اینگونه برنامه هایی، یادگیری و تجربه کردن دردسرها، خوشی ها، تلخی ها و شیرینی های طی کردن مسیر ایده به پدیده است.

شکست شیرین و به یادماندنی

برای همین، همه تیم ها، در پایان برنامه دچار یک «شکست شیرین» می شوند. به این معنا که اگرچه کم یا زیاد، همه تلاش خود را برای به نتیجه رسانیدن ایده هایشان کرده اند، اما قطعا محصول تولید شده – اگر تولید شده باشد – آن چیزی نیست که روز اول تصورش را می کردند، و مسیر طی شده، آنقدر که می پنداشتند آسان و هموار نیست. شیرینی های کارتیمی، یافتن دوستان و همفکران جدید و خوشفکر، حس خوب مشاهده پیشرفت در کار و … تجربه ی گرانقیمتی را به آنان خواهد داد. پس از اختتامیه، قطعا به سه روز گذشته بارها و بارها فکر خواهند کرد، رفتار و عملکرد خود را تحلیل خواهند کرد و خواهند کوشید تا نقاط ضعف و مواردی که موجب شکست شده بود را رفع کنند و نقاط قوتشان را برجسته تر کنند.

خلاصه اینکه: هیچ کس دست خالی از این رویداد بیرون نرفت!

لازم به ذکر است که دومین استارتاپ ویکند تهران در تاریخ ۱۷ تا ۱۹ آبان ۹۱ همزمان با هفته جهانی کارآفرینی و موازی با برنامه رقابت جهانی استارتاپها (Global Startup Battle) است  برگزار خواهد شد. برای ثبت نام در این دوره اینجا را ببینید.

 

English Abstract: A deeper look into Tehran Startup Weekend, a Sweet Failure for Wannabe Entrepreneurs

In today’s world, sustainable development is what economists recommend.
Sustainable development requires intellectual, legal, industrial and governmental foundations and infrastructures. Sustainable development should be authentic and grass-rooted. It should starts and grows up within communities to be able to create jobs, promote economic growth and raise the quality of life.

The definition of wealth has been radically changed from the past. Wealthiest people of today’s world are knowledge oriented people and entrepreneurs such as Microsoft’s Bill Gates, Facebook’s Mark Zuckerberg, and Iranian-American founder of eBay Pierre Omidyar.

Universities, research centers, incubators, technology parks and events such as Startup Weekend are prerequisites of economic growth and sustainable development.

In programs such as Startup Weekend, wannabe entrepreneurs would get a great opportunity to experience some of the pains, problems, happiness and success along the path from idea to product.

The Iran event was held at the Kherad Institute, a K-12 school in Tehran, 5 – 7 September 2012.

Inc.com: Entrepreneurship Flourishes for 54 Hours in Iran

As a mentor to the teams of I had a great opportunity to meet with top modern Iranian entrepreneurs as well as so many enthusiastic and talented men and women who came to learn experiences and build something great.

I tried to speak with many business development members of teams but my main focus was on 5 teams: “Good News”, “Lenzkadeh”, “Where do we go?”, “Wall” and “Wet Sponge”. I tried to do my best to guide them toward differentiating their ideas by creating USP (Unique Selling Points), simplifying their working process and set their focus on making and improving MVPs (Minimum Viable Products).

Put all the advantages of such event aside, I think if sponsors, organizers and attendants try to figure out some solutions for following problems, next events would be much more useful:

۱. Most of the coaches and judges were from IT industry. It would create a different, more useful mindset if there were entrepreneurs from other industries.

۲. Business Plan or Business Model, that’s the question. I found some of the teams are under a lot of pressure and they are frustrated because some of the coaches suggest them to make business plan and they had a sense that the jury will give them a positive rating because of that. Whereas, writing a business plan is not possible in such short time (54 hours) and it is not 100% necessary for starting a new business. So I tried to talk with them and guide them to focus on creating a business model rather than business plan.

۳. In a world of rapid changes, making a product out of an idea requires a rapid formation of the team. Team members should act professional so without any long term preparation and in a very short time they could get together around their common interest (making the idea happen) putting their differences aside.

۴. There is no secret short-cut to an over a night success. So instead of looking for magic tools, software and hardware, wannabe entrepreneurs should think about solutions, ideas and frameworks. According to Robert D. Cooter and Hans-Bernd Schäfer in their book, Solomon’s Knot: “The United States imports bulky goods from china to fill stores like Walmart, and exports intangible services like computer programs, Hollywood movies, and banking services.”

۵. Sponsors who appeared as talent hunters had no clear sponsorship and agenda. In the opening speech of the event, sponsors talked about how they are there to not just sponsoring the event but also finding talents and great ideas so they would invest in them as VCs.

Fanap and Timwe from Portugal were the main sponsors. I was surprised that the president of Fanap, Mr. Javanmardi did not have any prepared presentation or even a few slides so his speech would not bore the audiences. Although Timwe’s spokesman had a powerpoint along his speech, but it was confusing and misleading with so many texts and little bit of images.

Their employees were there but whenever I asked them about their plans and programs for sponsoring and investing in an idea or a team their replay was something like this: “We want to gain market share in the Middle East. To do so, we came here because we want to find great talents and ideas”. But whenever I asked then how are you going to do that and what kinds of ideas and teams interest you more, they only gave me their business cards.

۶. The number of ideas in the first day of the event was a record in the history of Startup Weekend events. Some of them were really great while some others had no USP and would not attract the market.

 The Bitter-Sweet Failure

All teams at the end of the event experienced a sweet failure. In other words, all teams tried their bests to turn their ideas into product but the result was not exactly what they have expected and the path from idea to product was not as easy as they thought. On the other hand, they felt the joy of progress, magic of teamwork and they made new friends which all are priceless experiences.

I am sure that after the event, they will start thinking about their actions and mistakes as well as their hidden talents and abilities which they never thought they had.

The next Tehran Startup Weekend will start November 7, 2012. More info

13 پاسخ به “واکاوی اولین دوره استارتاپ ویکند تهران: تجربه شکست شیرین برای کارآفرینان آینده + English Abstract”

  1. باقیات گفت:

    لطفا در مورد ایده جدید تهیه و تولید کالاهای فرهنگی ایرانی اعم از کتاب، سی دی ، دی وی دی در خارج از ایران و توزیع جهانی آن از طریق شرکت های معتبر بین المللی که توسط گروه فرهنگی باقیات ارائه شده هم گزارشی تهیه نمایید.

  2. محمد نصیری گفت:

    اول از همه ممنون از واکاوی این رویداد با این دقت و بیان جزییات.تقریبا با تمام صحبت های شما موافق هستم به شدت قسمت اسپانسرها که صرفا اومده بودن که حضور داشته باشن.
    و از اینکه تونستم از نزدیک با شما چند دقیقه ای هم صحبت بشم و یاد بگیرم بسیار خوشحال هستم و از شما تشکر میکنم
    ممنون

    • سهیل عباسی گفت:

      ممنون از شما. من هم خوشحالم که تونستم تجربه ها و آموخته هام رو با دوستانی مانند شما به اشتراک بذارم.

  3. Nasser Hadjloo گفت:

    مطلب بسیار جامعی بود و از جنبه‌های مختلف به اولین رویداد پرداخته بود. بخصوص دو جمله

    ” افراد متخصص در مهارت های مورد نیاز باید آنقدر حرفه ای باشند که بدون نیاز به آمادگی و در کمترین زمان، بر پایه منافع مشترک (به نتیجه رسانیدن ایده) به یک نوع زندگی مسالمت آمیز در کنار هم در درون یک تیم بپردازند.”

    “همه تیم ها، در پایان برنامه دچار یک «شکست شیرین» می شوند.”

    به ساده ترین شکل این رویداد را معرفی کرد. امیدوارم رویدادهای بعدی هم با حفظ نقاط قوت رویداد اول، حاوی نقاط قوت بیشتری باشد

    • سهیل عباسی گفت:

      سپاس دوست عزیز.
      من هم امیدوارم در آینده شاهد رویدادهای بیشتر و با کیفیت بالا در رابطه با هدایت و آموزش کارآفرینان آینده باشیم.

  4. چیا چاره خواه گفت:

    سلام.

    با مفهوم استارت آپ ویکند از طریق سهیل عزیز آشنا شدم و جای بسی امیدواری بود که اینچنین رویداد هایی در ایران درحال شکل گیری است. مطلبی موشکافانه توسط شما نگاشته شد و همین انتظار هم می رفت.
    مسائل مهمی را اشاره کردید. در واقع یکی از مهمترین آنها نبود روش یا framework ی برای حمایت از ایده های نوپا بوده است. می خوام جامعه آمریکا رو مثال بزنم که بهشت استارت آپها هستش. در نوشته های تحلیلی در مورد استارت آپهای آمریکایی چیزی که کمتر به آن اشاره می شود همین بحث سرمایه گذاری است. آنها جامعه های بسیار بزرگی از انواع سرمایه گذاران ریز و درشت دارند که به خوبی باهم در ارتباط هستند. در واقع شبکه عمیقی از سرمایه گذاران تشکیل شده است. به محض مطرح شدن یک ایده خوب می تواند از 100 جا حمایت بگیرد. این مساله مدون شده است. یعنی روش دارند. همانطور که شما هم اشاره کردید در آمریکا کلکسیونی بسیار غنی از انواع و اقسام روشهای سرمایه گذاری و شراکت و قرارداد و همکاری دارند. همین را می توان از تنوع لغات و اصطلاحات سرمایه گذاری آنها حدس زد. یعنی آنها آمده اند و همکاری و شراکت رو که اساس توسعه است به صورت مدون و قانونمند و شفاف درآورده اند. چیزی که انصافا ما در آن ضعیف هستیم. البته مساله مربوط به اکو سیستم کارآفرینی و بسترهای قانون گذاری است اما ای کاش دوستان وبلاگ نویس رویکردی برای ترجمه روشهای آنها برای سرمایه گذاری داشتند. گاهی منشا قوانین مملکتی می تواند حرکت های اجتماعی باشد.
    بزرگترین مشکل ما این است که framework ی برای همکاری ایده گذار و سرمایه گذار نداریم. اما شاید اگر بخواهیم نمونه ایرانی از یک تشکل استخوان دار سرمایه دارها نام ببریم “مجمع خیرین مدرسه ساز کشور” را نام برد. این مجمع رویکرد نظام مندی برای جذب خیرین مدرسه ساز داشته و به همین دلیل هرساله توانسته میلیاردها تومن پول جذب کند. این یعنی اگر بخواهیم می توانیم. باید این فرهنگ در حمایت از استارت آپها هم جا بیافتد.

    مساله دیگری که در استارت آپ تهران انجام نشد انتشار گزارش کامل توسط برکزارکنندگان بود و همچنین عدم استخراج و انتشار 70 ایده مطرح شده بود. این کار فقط به صورت غیررسمی توسط وبلاگ نویسهای حاضر در واقعه انجام شد. ایده باید منتشر شود. این نقض قانون کپی رایت نیست چراکه تا اجرایی شدن فاصله خیلی زیاد است.

    اما در نهایت همانطور که شما گفتید شکست شیرین بهترین تجربه ای است که از استارت آپ ویکند تهران برای شرکت کنندگان حاصل می شود. اگر هیچ دستاوردی هم حاصل نشود لا اقل در ناخودآگاه خود به نقص ها و توانمندی ها و تجربه کار تیمی اندیشیده می شود و این ممکن است در آینده نقطه عطفی شود برای موفقیت یک شرکت کننده در رویداد.

    با آرزوی موفقیت

  5. سروش گفت:

    سهیل عزیز،
    از مطلب بسیار کامل و دقیق شما بسیار لذت بردم.
    تقریبا با تمامی نظرات شما چه در خصوص نقاط قوت و چه در خصوص نقاط قابل بهبود موافق هستم.
    من هم معتقدم که تمام جذابیت این رویداد برای شرکت کنندگان همان «شکست شیرین» است و البته برای مربیان یافتن دوستان خوبی چون شما.

    • سهیل عباسی گفت:

      سپاس از شما سروش عزیز.
      البته این مطلب کمی بیشتر بود ولی دیگه نخواستم وارد جزئیات بشم.
      من هم از یافتن دوستان خوب، هوشمند و خوشفکری مثل شما خوشحالم. به امید دیدار

  6. فاطمه گفت:

    سلام و تشکر بابت اطلاعات بسیار مفیدتون ( درباره ی مقالات استارت آپ ویکند و اینا) میخواستم بدونم میانگین سنی شرکت کننده ها تو این جا چقدره؟ چون خیلی دوست دارم که تو همچین جمعی باشم و همه کاری هم بلدم:-) یک عالمه ایده هم دارم:-) ولی مشکل اینجاست که سوم دبیرستان و محصل ام . امکانش هست واقعا؟

شما هم نظرتان را بیان کنید:

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. موارد الزامی با * نشانگذاری شده اند.

*

*