لین استارتاپ، بوت استرپینگ و ۳ نکته درباره بهترین زمان جذب سرمایه

تعدادی از دوستان استارتاپی، که با مفهوم lean آشنایی پیدا کرده اند، اغلب فکر می کنند که استارتاپ هایی که بر اساس متد Lean راه اندازی و به پیش می روند، استارتاپ های ارزان و بدون نیاز به سرمایه زیاد هستند. این یک سوء برداشت از مفهوم Lean است. روش Lean به هیچ وجه راه اندازی و به موفقیت رسیدن یک استارتاپ را بدون نیاز به سرمایه تضمین نمی کند. در واقع، کاری که Lean می کند، این است که هزینه ها در جای درستش، خرج شوند.

به قول استیو بلنک (Steve Blank): « نگرانی و دغدغه یک استارتاپ Lean مقدار پولی که در طول عمر استارتاپ تان خرج می کنید، نیست. بلکه، این است که در چه زمان هایی از عمر استارتاپتان، باید آن پول را خرج کنید. »

مفهوم Lean که توسط اریک ریس (Eric Ries)  وارد دنیای استارتاپ ها شد، تفکری بود که سال ها در حوزه صنعت و تولید در حال استفاده است و سرچشمه آن از کارخانه های تویوتا شکل گرفته است. در این طرز فکر، هدف این است که همه آنچه که «ارزش» (Value) نامیده می شود، نگه داشته شود و باقیمانده به عنوان ضایعات (Waste) به دور ریخته شود.

منظور از ضایعات (Waste) فعالیت ها و همه چیزهایست که منابع را مصرف می کنند اما ارزشی ایجاد نمی کنند.

هدف از بکارگیری این متد، کم مصرف کردن منابع نیست بلکه درست مصرف کردن آن هاست. پول هم  که یکی از منابع مهم یک استارتاپ است، شامل این طرز فکر می شود و پیش از تولید محصول اولیه و مطمئن شدن از انطباق آن با نیازهای بازار، خیلی نباید خرج شود. خرج کردن سرمایه ها را باید گذاشت برای بعد از این مرحله.

Bootstrapping

اگر در ابتدای راه اندازی استارتاپتان، سرمایه شما کم است یا به دلایلی نمی خواهید به سمت جذب سرمایه از افراد دیگر و شرکت های سرمایه گذاری بروید، از روش Bootstrapping استفاده کنید. بسیاری از استارتاپ های موفق دنیا هستند که به کمک این روش، به موفقیت های چشم گیر رسیده اند.

تعدادی از استارتاپ هایی که می گویند به روش بوت استرپینگ به موفقیت چشم گیر رسیده اند عبارتند از: Github ،Clicky ،Grasshopper و Woothemes

بیشتر بدانید: چگونه به روش Bootstrap Financing با کمترین سرمایه ممکن کسب‌وکار جدیدی را شروع کنید؟

البته بازهم باید تاکید کنم که استفاده از روش Bootstrapping به این معنا نیست که شما به سرمایه نیاز نخواهید داشت. بلکه این روش به شما کمک می کند تا با صرف کمترین هزینه و منابع، بتوانید تا حدودی کشف کنید که آیا محصولات و خدمات ناشی از ایده های شما در بازار خریدار خواهد داشت یا نه.

بیشتر بدانید: شش خوبی مهم شروع کسب و کار با سرمایه کم به روش Bootstrapping + اجرای صوتی

یک نکته مهم:

یکی از مهمترین مسائل هر دو روش، بوت استرپینگ و لین استارتاپ، تامین سرمایه لازم برای خرج کردن در زمان های مورد نیاز است. اشتباهی که خیلی ها مرتکب می شوند (که متاسفانه در دانشگاه ها هم به این صورت مطرح می شود) این است که اگر یک طرح کسب و کار عالی و پر ملات نوشته شود، همه بانک ها و سرمایه گذاران با خواندن آن تحت تاثیر قرار خواهند گرفت و به شما سرمایه خواهند دارد.

اما هیچ کس نمی تواند به کمک یک طرح کسب و کار، هر چقدر هم خوب نوشته شده باشد، آینده را پیش بینی کند و به سرمایه گذاران تضمین بدهد که حتما کارش به نتیجه خواهد رسید. یک شخص استارتاپی، تنها یک سری مفروضات تست نشده و تعدادی آرزوهای بزرگ در ذهنش دارد که برای اجرای شدن و رسیدن به موفقیت به صدها چیز کوچک و درشت نیاز خواهد داشت. سرمایه گذاران، از شما مفروضات و حدس و گمان نمی خواهند. آن ها می خواهد ببیند (حتی اگر در مقیاس خیلی کوچک و در ساده ترین شکلش) که شما ایده ها و مفروضاتتان را بررسی و تست کرده اید و به این گمان قویتر رسیده اید که ایده شما، محصول یا خدماتتان، خریدار دارد، قابل رشد است و بازدهی خواهد داشت.

بیشتر بدانید: آیا واقعا برای شروع یک کسب و کار به طرح کسب و کار (Business Plan) نیاز است؟!

بر اساس مطالعات، پژوهش ها و تجربیاتم به این نتیجه رسیده ام که تامین سرمایه در زمان های نامناسب یا مراحل اولیه یک استارتاپ،  به ۳ دلیل زیر نه تنها ممکن است مفید نباشد بلکه امکان ضرر زدن به آن را هم دارد.

۱. همیشه دریافت سرمایه از یک فرد غریبه به معنی تایید حدسیات تجاری شما نیست.

خیلی از استارتاپ ها و کسب و کارهای نوپا هستند که ایده های خلاقانه ایی دارد. و وقتی این ایده ها را با سرمایه گذاران مرحله دانه گذاری (Seed) در میان می گذارند آن ها «جوگیر» می شود و از ذوق بالا و پایین می پرند و به خود می گویند این ایده، گوگل بعدی است. اما در واقعیت، این گونه پیش نمی آید. چرا که هنوز محصولات یا خدماتی بر اساس آن ایده خلاقانه، وجود خارجی ندارند تا بتوان بررسی و به نسبت بازار ارزشیابی شود. بر خلاف فخر فروشی ها و پزدادن های استارتاپ هایی که در این مرحله سرمایه گرفنته کرده اند، جذب سرمایه در این مرحله، اگرچه می تواند تاییدی برای توان جلب اعتماد و ایده پردازی شما باشد اما تضمینی برای موفقیت تان نیست.

۲. جذب سرمایه از آنچه فکر می کنید زمانبرتر و دشوارتر است.

بر اساس تجربه شخصی خودم، به این نتیجه رسیده ام. برای اینکه سرمایه مناسب را جذب کنید باید زمان زیادی را صرف صحبت کردن با سرمایه گذاران و ارائه ایده هایتان کنید. اگر نظرشان جلب شود آن ها زمان طولانی ایی را می خواهند برای ارزیابی ویژه (Due diligence) از خود شما، اعضای تیم و کسب و کارتان. حالا اگر ایده شما، نمونه ی اولیه نداشته باشد، آن ها زمانی را هم صرف بررسی بازار خواهند کرد. همانطور که پیشتر هم گفته ام، شما به عنوان یک کارآفرین در حال رقابت با زمان هستید. برای یک استارتاپ خیلی وقت ها، زمان از سرمایه مهمتر و با ارزشتر است.

۳. سرمایه زیاد در زمان نامناسب، شما را سردرگم خواهد کرد.

اگر سرمایه در زمان نامناسب به کسب و کار شما تزریق شود، تمرکز شما را به هم خواهد زد و شما را درگیر یافتن راه هایی برای خرج کردن آن می کند. برای همین، اغلب شرکت های نوپا که در زمان نامناسب سرمایه می گیرند بهترین کاری که می کنند این است که میز و صندلی هایشان را نو می کنند.

جذب سرمایه در زمان لازم مانند یک موتور محرک برای کسب و کار شما عمل می کند. شما باید وقتی سرمایه جذب کنید که بخواهید محصول یا سرویسی که در حال حاضر دارید ارائه می کنید را تولید انبوه کنید. یا سرعت ارائه آن را بالا ببرید یا کیفیت آن را بیشتر کنید. اما اگر هنوز MVP (نمونه محصول اولیه قابل ارائه) را نساخته باشید، جذب سرمایه در این زمان ممکن است شما را وسوسه کند به جای تمرکز بر برآورده کردن نیاز بازار و افزایش سرعت در تولید محصول، میز و صندلی بهتر بخرید، فضای بزرگتر اجاره کنید و کارمندان بیشتری استخدام کنید تا امکانات و ویژگی های محصولی که هنوز نمونه ایی از آن وجود ندارد را بیشتر کنند.

نوبت شماست:

دوستان عزیز شما چه فکر می کنید؟ از شما دعوت می کنم نظراتتان را با من و دیگر خوانندگان خوشفکری در میان بگذارید