یکی از ناخوشایندترین اتفاقاتی که برای یک کارآفرین می تواند رخ بدهد، تعطیلی کسب و کارش به دلیل اتمام سرمایه است. استارت آپ ها ساخته می شوند تا در کوتاه ترین زمان به رشد سریع برسند و دستیابی به آن سرمایه می خواهد، یک سرمایه کافی و به اندازه. چه تامین کننده است خود موسسین استارت آپ باشند و چه دیگران.
اغلب کسب و کارهای نوپا که به فکر توسعه سریع هستند، ماه ها و شاید سال ها درآمد چندانی کسب نمی کنند و در نتیجه برای تامین هزینه هایشان به سراغ جذب سرمایه می روند.
یک کارآفرین که سرمایه شخصی دارد یا از دیگری جذب کرده باشد باید همواره بتواند به نسبت هزینه های ماهانه و سایر مخارج، پیش بینی کند که با پولی که امروز در اختیار دارد چند ماه دیگر می تواند دوام بیاورد و سر کند. اگر این زمان، برای شما کمتر از شش ماه است، باید به صورت جدی در مورد آن فکر کنید چرا که تا چشم به هم بزنید شش ماه می گذرد و در نهایت چاره ای جز قطع همکاری با همه کارکنان شرکت و بستن آن ندارید.
چکار باید کرد:
کاهش هزینه ها
یکی از بدیهی ترین کارها، کاهش هزینه هاست. اما نکته مهم این است که هزینه چه کارها و بخش هایی را باید کاهش دهید؟
۱. یک قانون کلی این است که هزینه های اضافی برای کارهایی که وقتی خیالتان از داشتن پول در حساب به اندازه کافی راحت بود را انجام می دادید قطع کنید. برای مثال، برنامه های دورهمی و تفریحات درون شرکتی و تبلیغاتی، برنامه های روابط عمومی، تبلیغات انبوه و غیر هدفمند و غیرقابل پیگیری مانند تبلیغات بیلبوردی و پیامک انبوه و سلبریتی های شبکه های اجتماعی و …
۲. اضافه بر آن، قطع همکاری با کارکنانی که کارهایی انجام می دهند که ضرورت و تاثیر چندانی بر خلق ارزش و ایجاد درآمد ندارد هم یک روش است. اگرچه روش دردناک و ناراحت کننده ای است اما برای بقای شرکت و از دست نرفتن همه آنچه که ساخته شده، لازم است.
۳. همچنین، هزینه ی اجاره دفتر و محل کار که معمولا هزینه های ثابت و زیادی هستند هم می تواند اوضاع اضطراری شرکت را بدتر کند. اگر تا حالا در فضاهای کاری بزرگ بوده اید شاید اکنون زمانش رسیده که تجدید نظر کنید و جایی ارزان تر و کوچکتر را برای خود و شرکت اجاره کنید.
دو نگرانی که مانع از انجام کارهای بالا می شود:
۱. نگرانی کاهش هزینه ها: اگر کمتر خرج کنم سرمایه گذار پول کمتری می دهد.
ممکن است اینطور به نظر برسد که هرچه شما هزینه ها را کم کنید سرمایه گذارتان به این نتیجه برسد که این همه هزینه ای که در ابتدا انجام می شد هم خیلی لازم نبود و ول خرجی کرده اید و در نتیجه در آینده سرمایه کمتری به شرکت بدهد یا در میزان برداشت و خرج سرمایه، محدودیت ایجاد کند. اما واقعیت این است که یک سرمایه گذار هوشمند از دیدن به روز بودن و واقع گرایی مدیر شرکتی که در آن سرمایه گذاری کرده خوشحال می شود و خیال او هم از اینکه تا ماه های بیشتری پول برای هزینه کردن وجود دارد کمی راحت تر می شود. چرا که شکست کسب و کار، شکست او نیز هست.
۲. نگرانی کاهش هزینه های تبلیغات و فضای کار: اگر کمتر تبلیغات و سر و صدا کنیم، سرمایه گذار مراحل بعدی سخت تر جذب می شوند.
اگر هدف یک کارآفرین از راه اندازی یک کسب و کار، صرفا جذب سرمایه مداوم از سرمایه گذاران بعدی باشد، این نگرانی درست است چرا که بیشتر از اداره یک کسب و کار احتمالا تمرکز او بر نمایش و شو دادن آن کسب و کار با هدف جلب توجه سرمایه گذاران احتمالی است.
اما اگر هدف، ایجاد ارزش و تولید ثروت باشد، آنگاه هزینه های اضافی برای تبلیغات غیرهدفمند و بریز و بپاش الکی، یا فضاهای کاری بزرگ و بدون استفاده، هر زمان کاهش یابد مفید خواهد بود.
افزایش درآمدها
از طرف دیگر، یکی از کارهایی که باید موازی با کاهش هزینه ها انجام شود، افزایش درآمدهاست.
در چنین شرایطی باید تا جای امکان مطالبات مالی از مشتریان تسویه شود و اگر پولی نزد مشتری هست – طوری که موجب قطع ارتباط با او نشود – آن پول ها را وصول کرد.
همچنین اگر شرکا و سرمایه گذاران، تعهدات خود را به طور کامل انجام نداده اند نیز باید آن ها را وارد ساخت که این کار را انجام دهند.
۱. زمانبندی تسویه حساب را کاهش دهید.
این هم یک روش بدیهی و مشخص است. در این روش، زمان های تسویه حساب و مهلت پرداخت مشتریان – به ویژه مشتریان سازمانی و شرکتی – کاهش می یابد. برای مثال از ۳ ماه به یک ماه تبدیل می شود.
۲. قیمت ها را افزایش دهید
افزایش قیمت ها به صورت پله ای می تواند کمک کنید. در شرایط نابسامانی اقتصادی و عدم قطعیت بالا از آینده، که از لبنیاتی گرفته تا خودروساز قیمت محصولاتشان را افزایش می دهند – در صورتیکه هزینه های تولید و ارائه محصول و خدمات شما بالا رفته است – شاید بد نباشد میزان تحمل مشتریان از افزایش تدریجی قیمت ها را امتحان کنید.
یک نکته مهم در این خصوص این است که افزایش درآمدها از محصولات و خدمات فعلی انجام شود نه از طریق کارهای دیگر.
برای مثال ممکن است یک استارت آپ تصمیم بگیرد برای پوشش برخی از هزینه هایش بخواهد تا پروژه های برنامه نویسی به صورت سفارشی برای دیگران را انجام دهد. این کار می تواند بسیار خطرناک باشد چرا که تمرکز کارکنان کسب و کار را از محصول و خدمات خود به دغدغه ها و درگیری های دیگری می برد. در نتیجه مسیر توسعه و پیشبرد کارها عقب می افتد و در دنیای پر از رقابت امروزه، کل کسب و کار عقب می ماند.
سه نگرانی که مانع از انجام کارهای بالا می شود:
۱. ترس از ناراحت شدن مشتری و از دست دادن آن، یک نگرانی منطقی است اما در شرایط اقتصادی و ضرورت، مشتریان وفادار و خوب شما، شرایط شما را درک خواهند کرد و با شما برای تسویه حساب زودتر همکاری می کنند.
۲. نگرانی دیگر، از دست دادن مشتریان و رفتن آن ها به سمت رقبا به دلیل افزایش قیمت هاست. باید دلیلی برای افزایش قیمت محصولات یا خدمات داشته باشیم و گرنه مشتریان ناراضی می شوند. برای مثال می توان یک خدمت ویژه مانند پشتیبانی تلفنی به آن ها ارائه کرد یا امکانات کوچکی را اضافه کرد و در ازای آن قیمت ها را افزایش داد.
۳. از درخواست از مشتریان به ویژه مشتریان سازمانی به ویژه دولتی ها برای کاهش زمان های تسویه حساب نگران نباشید. اقتصاد یک مجموعه ی به هم پیوسته است و اگر شما زودتر به مطالبات تان برسید هزینه هایتان را هم زودتر پرداخت خواهید کرد و این چرخه می تواند برای همه همکاران تجاری مفید باشد.
اگر پولمان تمام شد چکار کنیم:
واقعیت این است که بدون پول، کسب و کار اداره نمی شود. بنابراین اگر تمام تلاشتان را کردید اما باز هم متوجه شدید که در چند ماه آینده سرمایه در اختیار شما تمام می شود و جایگزین نخواهد شد، دو راه حل وجود دارد که انتخاب هر کدام بسته به ماهیت کسب و کار، وضعیت رقابت، و شرایط اقتصادی بازارهای هدف دارد.
راه اول: متوقف کردن فعالیت ها
در این روش، شرکت عملا متوقف می شود اما تعطیل نمی شود. به این معنی که بخش های توسعه ای شرکت به صورت موقت تعطیل می شود و کارکنان آن به مرخصی فرستاده می شوند اما کماکان به فروش خدمات و محصولات ادامه داده می شود و کارکنان کلیدی بخش فروش به روش پورسانتی کار می کنند. ممکن است شرکت نقل مکان کند و به فضای کوچک و ارزانی بروند یا حتی کارها به صورت دورکاری انجام شود. این روش در صورت باید انتخاب شود که امیدی به تامین مالی مورد نیاز در یک یا دو ماه آینده وجود داشته باشد.
راه دوم: تعطیل کردن شرکت
در غیر اینصورت، راه دوم، تعطیل کردن شرکت است. هرچند تصمیم دشوار و سختی است اما باید هرچه سریعتر انجام شود. در این شرایط، فردی به عنوان مسئول تسویه حساب ها و پرداخت دستمزدها و معوقه حقوق کارکنان، بدهی ها، مطالبات و رسیدگی به دارایی ها و تقسیم سود سهام و … از سوی شرکا انتخاب می شود. مهم این است که این مرحله بدون ایجاد دشواری ها و مشکلات دیگر انجام شود و همه شرکا در آن همکاری کنند.
نوبت شماست:
نظر شما چیست؟ دیدگاهتان را با ما در خوشفکری در میان بگذارید.