در توییتر دوستی از یکی از سایت های سرمایه گذاری جمعی بر اساس پاداش که چندسالی است در ایران راه اندازی شده گله کرده بود که پس از چند هفته که کمپین جذب مالی شان با موفقیت به اتمام رسیده اما پول را به آن ها نداده اند. دلیل این کار اشتباه هرچه باشد موجب شد تا نگاهی دقیق تر به موضوع سرمایه گذاری جمعی بیاندازیم.
در سال ۱۳۹۲ پیش از اینکه پلتفرم های سرمایه گذاری جمعی فعلی در ایران راه اندازی شوند مقاله ای را در این خصوص با عنوان تأمین مالی از طریق سرمایه گذاری جمعی: روش ها، بسترها و انگیزه ها نوشتم که در ششمین کنفرانس توسعه نظام مالی در ایران منتشر شد. آنچه در ادامه می خوانید بخش هایی از این مقاله را در خود دارد.
سرمایه گذاری جمعی یا (Crowdfunding) چیست؟
کراودفاندینگ یا سرمایه گذاری جمعی یکی از روش های تامین مالی است که بر اساس گردآوری مبالغ کوچک از تعداد زیادی از اشخاص شکل می گیرد. سرمایه گذاری جمعی معمولا در چهار نوع انجام می شود و افرادی که در این روش مشارکت می کنند با انگیزه ای مشخص در هر کدام از این انواع، مشارکت می کنند:
روش مشارکت | روش بازگشت سرمایه | انگیزه سرمایه گذار (مشارکت کننده) | |
نوع اول: خیریه و کمک به همنوعان | خیریه | احساس رضایت درونی از کمک به همنوعان | انگیزه های اجتماعی و درونی |
نوع دوم: دریافت پاداشی در ازای حمایت یا پیش خرید یک محصول | پیش خرید محصولات | محصولی که قرار است تولید شود + احساس رضایت درونی از مشارکت در خلق یک چیز جدید | ترکیبی از انگیزه های اجتماعی، درونی و دریافت پاداش (محصول) |
نوع سوم: دادن وام برای دریافت سود | وام | دریافت بهره به همراه اصل پول. در برخی موارد که انگیزه های اجتماعی وجود داشته باشد بهره را دریافت نمی کنند | ترکیبی از انگیزه های اجتماعی، درونی و مالی |
نوع چهارم: خرید سهام برای مشارکت در سود آینده | سرمایه گذاری در سهام یک کسب و کار | فروش سهام خریداری شده یا دریافت سود در زمانی که اوضاع آن کسب و کار خوب شود. بعضی وقت ها هم پاداش داده می شود. | ترکیبی از انگیزه های اجتماعی، درونی و مالی |
روش های سنتی تامین مالی جمعی در ایران
با نگاهی به تاریخ و فرهنگ کشورمان می توان نمونه های بسیار خوبی را از مورد خیریه مشاهده کرد: موارد مانند گلریزان برای آزادی زندانیان جرائم غیرعمد، ساخت و بازسازی بناهای فرهنگی و مذهبی، تهیه جهیزیه برای خانواده های بی بضاعت، و …
اخیرا با ترکیب این موضوع با کارآفرینی، بحث راه اندازی خیریه های کارآفرینی مطرح شده است که به خودی خود ممکن است راه حلی برای تسهیل کارآفرینی به نظر بیاید اما با ترکیب کار خیر با کار اقتصادی سرمایه داری، پیچیدگی های زیادی با خود خواهد داشت که یا سمت خیریه آن ضربه می خورد یا سمت کارآفرینی و خلق ثروتش.
دلیل عدم موفقیت پلتفرم های سرمایه گذاری جمعی ایرانی چیست؟
اگرچه در دنیا نمونه های متعددی از مدل های مختلفی که گفته شد اجرایی شده اند اما در ایران به دلایل مختلف از جمله نبود قوانین مربوطه صرفا در نوع اول و دوم آن خیریه و پیش خرید نمونه هایی وجود دارند. اما این تمام ماجرا نیست!
در واقع یکی از مهمترین دلایلی که در ایران کسی به سمت راه اندازی نوع سوم و چهارم نرفته است یا اگر رفته اند ناامید کننده ظاهر شده اند این است که چیزی بیشتر از قوانین را در نظر نگرفته اند. وجود قانون و مقررات برای هر چیز جدیدی مفید و لازم است اما همانطور که بارها دیده ایم در حوزه نوآوری، اغلب یک پدیده ای جدید ظهور می کند و پس از اینکه موفق شد و به نتیجه دلخواهش رسید قانون گذار برای تهیه قانون لازم آستین بالا می زند. نمونه آن: سامانه های درخواست تاکسی اینترنتی.
آنچه در پیاده سازی تامین مالی جمعی به آن چندان توجه نشده است «سرمایه اجتماعی» در جامعه ما می باشد. در کنار بسترهای تامین سرمایه اقتصادی نیاز بع وجود سطح مناسبی از سرمایه اجتماعی در جامعه مشارکت کنندگان می باشد.
به اعتقاد آقای دکتر رنانی اقتصاد دان برجسته: «…سرمایه اجتماعی یعنی اعتماد مردم به همدیگر، همکاری و مشارکت عقلانی و مستمر مردم در فعالیتهای اجتماعی، همدلی و شفقت مردم نسبت به یکدیگر در زندگی اجتماعی، امید به آینده، و هرچیزی از این دست که وقتی همه با هم داریم، زندگیمان در همه حوزههای اجتماعی و اقتصادی و سیاسی، کم تنشتر، آرامتر، امنتر، کمهزینهتر و شادمانهتر جریان مییابد.» ایشان معتقدند: «… وقتی به هم اعتماد داریم راحتتر معامله میکنیم و راحتتر با هم شریک میشویم و سرمایهگذاری مشترک میکنیم؛ اما امروز خیلی بیصبریم، خیلی شتابزدهایم، خیلی ناامیدیم، خیلی نگران آیندهایم، خیلی نسبت به هم بیاعتمادیم، خیلی به هم استرس وارد میکنیم، خیلی حق یکدیگر را پایمال میکنیم، خیلی دروغ میگوییم، و … و اینها همه یعنی سرمایه اجتماعی در جامعه ما ته کشیده است.»
بر اساس این تحلیل می توان گفت که به احتمال زیاد در حال حاضر در کشور ما ظرفیت اعتماد به پلتفرم های تامین سرمایه جمعی به ویژه در ۲ نوع وام و خرید سهام بالا نمی باشد و این آمادگی برای اقشار مردم وجود ندارد که آن ها مشارکت کنند. بنابراین می توان پیش بینی کرد اگرچه ممکن است که با تصویب قوانین مربوطه تا حدی اعتماد زایی شکل بگیرد اما احتمالا با توجه به کاهش اعتماد جامعه به نهادهای مالی که مجری چنین روش هایی خواهند بود اما تا مدت ها، تامین مالی به روش Crowdfunding در ایران به امور خیریه محدود خواهد ماند.
افزون بر آن، دلایلی دیگری نیز برای عدم شکوفایی این روش تامین مالی می توان ارائه کرد:
۱. عدم ثبات اقتصادی و شرایط تورمی، که موجب می شود مردم بیشتر به سمت سرمایه گذاری های مطمئن تر بروند و تا جای امکان ریسک نکنند
۲. عدم وجود نمونه های موفق، که بتوان از آن ها به عنوان الگو برای فرهنگ سازی استفاده کرد. در واقع همیشه فرهنگ سازی کار بسیار پر هزینه ای است و بازدهی اقتصادی برای بخش خصوصی ندارد. در نتیجه کسی حاضر نیست خیلی این کار را بر عهده بگیرد تا بلکه در نتیجه ی آن نمونه های موفقی ایجاد شوند و بتوان این نمونه ها را به عنوان محرک تبلیغاتی بکار برد.
البته متاسفانه مشاهده شده است که تعدادی از پلتفرم های تامین مالی جمعی فعلی به صورت غیر اخلاقی قصد ایجاد نمونه های موفق در بستر خود دارند. به این ترتیب که یک پروژه را از دوستان و آشنایانشان در سایت خود منتشر می کنند که توسط خودشان با نام های مستعار به تدریج به آن تزریق مالی می کنند که پس از مدتی کمپین جذب سرمایه را به موفقیت برسانند، و به این ترتیب بر روی آن مانور تبلیغاتی بدهند. بدیهی است که این کارها بیش از پیش به سرمایه اجتماعی ضربه می زند و مانع شکل گیری فضای اعتماد در این حوزه می شوند.
یک نکته مهم این است که سرمایه گذاران باید توانایی از دست دادن کل سرمایه ای را که می گذازند داشته باشند چرا که در سرمایه گذاری بر روی یک کسب و کار نوپا، ریسک بالاست. بنابراین افرادی که سرمایه گذار حرفه ای نیستند اگر بخواهند در پلتفرم های سرمایه گذاری خرد مشارکت کنند باید پیه از دست رفتن کل سرمایه را به تن خود بمالند
در واقع قرار دادن و معرفی یک فرصت سرمایه گذاری در چنین سایت هایی حتی در نمونه های خارجی به معنای تایید و پیشنهاد سرمایه گذاری توسط آن سایت ها که نقش واسط را بازی می کنند نیست چرا که آن سایت ها نمی خواهند و نمی توانند مسئولیت از دست رفتن سرمایه ها را بپذیرند. حتی ارزش گذاری هایی که در چنین سایت های انجام می شود نیز تضمینی ندارند.
باید گفت که «خلق ثروت به روش اشتراکی» جنبه های منفی هم دارد که همان «از بین رفتن ثروت به مشترک» است.
برای کاهش این ریسک، برخی از مدل های خارجی پیش از قرار دادن یک پروژه بر سایت خود، آن را از لحاظ مختلف مانند توانایی تیم در انجام کار، امور ثبت حقوقی و ریسک های احتمالی مالی بررسی و ارزیابی می نمایند اما اینکه مخاطبان این نوع ارزیابی ها را بی طرف قلمداد کنند و به آن باور کنند جای بحث دارد. سایر پلتفرم ها، مسئولیت ارزیابی را نمی پذیرند و آن را بر عهده شخص مشارکت کننده می گذارند.
یک روش ابتکاری برای ایجاد اعتماد
یک روش ابتکاری برای حل این موضوع این است که کسب و کارهایی که قبلا از سرمایه گذاران شخصی یا شرکتی تامین مالی شده اند را در این پلتفرم ها قرار داد با این هدف که اولا این کسب و کار یکبار توانسته است تعداد سرمایه گذار را قانع کند که بر روی آن سرمایه گذاری کنند پس هم مورد ارزیابی و تایید آنان قرار گرفته و هم احتمالا کسب و کار آینده داری است.
اما دو پرسشی که مانع به نتیجه رسیدن این هدف می شود:
۱. پرسش اول این است که آیا اگر چنین کسب و کار یا استارت آپی، خوب است و آینده دارد چرا خود همان سرمایه گذاران فعلی افزایش سرمایه نمی دهند؟
۲. پرسش دوم اینکه آیا این صرفا یک حرکت تبلیغاتی است یا واقعا هدف اصلی جذب سرمایه است؟ که البته تا پلتفرم های Crowdfunding کاربر زیاد پیدا نکنند خیلی تبلیغات درستی نیست.
نتیجه گیری
به هر حال واقعیت امر این است که سرمایه گذاری، همواره با ریسک همراه است به ویژه در استارت آپ ها و شرکت های نوپا، و سرمایه گذاری جمعی در ازای سهام نمی تواند این ریسک را پوشش بدهد، هرچه قدر هم که مبلغ کم باشد و هرچقدر هم که هدف ساختن پورتفولیو باشد.
در واقع کارکرد اصلی سرمایه گذاری جمعی بر اساس خرید سهام، این است که به استارتاپ این امکان را بدهند که به منابع سرمایه ای دسترسی پیدا کنند ولی سرمایه گذار آنقدر بزرگ نباشد که در تعیین مسیر حرکت کسب و کار نقشی داشته باشد. همانطور که گفته شد، پیاده سازی چنین سامانه هایی، بیش از قانون و مقررات دست و پاگیر، به اعتماد سازی، فرهنگ سازی و سرمایه اجتماعی نیاز دارد.
نوبت شماست:
شما در مورد سرمایه گذاری به روش جمعی چه نظری دارید؟ چه اندازه با این سامانه ها آشنایی دارید؟
نظرتان را با ما و دیگر خوانندگان خوشفکری در میان بگذارید.
مطلب مفیدی بود، ممنون.
طی تحقیق مبسوط و مفصلی که سال گذشته توسط ما در دونیت انجام شد، به نتیجه یکسانی با صحبت شما رسیدیم. دلایل عدم اقبال به کراودفاندینگ در ایران به ترتیب موارد زیر یافت شد:
۱. گران بودن پول.
۲. عدم وجود سرمایه اجتماعی
۳. عدم وجود قوانین مناسب و تضمین کننده حقوق طرفین
ممنون از شما :)
سلام علیکم/ بنده معاون توسعه و جذب سرمایه گذاری و پذیری یه شرکت خصوصی در زمینه تامین مالی جمعی هستم و تلاشم میکنم که پاسخ خوبی بر روی نگارش بالا تقدیم کنم؛
۱: نقدها و معایب نامبرده از فضای موجود CF در ایران رو قبول دارم، خلاصهوار: زمینه اعتماد و تضمین موثق مهمترین دلایل گارد عامه مردم نسبت به پیشنهاد ماست!
۲: اما این شیوه بهترین جایگزین برای مدل بانک در راه توسعه و حرکت چرخه اقتصاد و اشتغال حقیقتا جای کار و تامل جدی دارد.
۳: ما تجربه حدود ۷۰ پروژه موفق CF رو تا الان به شیوه P2P داریم.
۴: سرمایه گذار قراردادهای مشارکت یا خرید سهامی رو امضا میکنه که: الف) توسط صندوقهای معتبر بانکی تضمین اصل و سود میشن، ب) از محل هزینه سرمایه خود به صورت شفاف آگاه هستن. ج) شرکت ما قبل و حین پروژه به صورت پیوسته و جدی بر کار سرمایه پذیر نظارت و ارزیابی انجام میده.
۵: نتایج و آمار به صورت پیوسته به سرمایه گذار و پذیر نمایش داده میشه.
۶: پرسشنامه دقیقی رو در جامعه اماری بالای توزیع کردیم و بر اساس کسب دانش نسبت به نیاز و نگرانی مردم در حال حل آنان هستیم.
۷: شدیدا توصیه میکنم به صورت علمی و بین المللی به این موضوع نگاه بشه، با توجه به نتایجی که در پی داره، ارزش هزینه نظری و عملی دارد که موانع رو از بین برداریم.
آدرس ایمیل بنده: GH.MISAGH@GMAIL.COM