پیش از اینکه به سراغ جذب سرمایه بروید این سوال مهم را از خودتان بپرسید: فرض کنید پول دارید و می خواهید آن را سرمایه گذاری کنید، اگر کسی با ایده و محصولی مانند آنچه خودتان ساخته اید سراغتان می آید چکار می کردید؟ در مقایسه با سرمایه گذاری در مسکن، خرید سکه و دلار، بورس یا بهره بانکی، اولویت آن را چندم قرار می دادید؟
اگر پاسخ صادقانه شما که صاحب کسب و کار هستید، اولویت اول نیست بهتر است سراغ یک فرد یا مجموعه غریبه نروید.
سرمایه گذاران هم در برخورد با درخواست های جذب سرمایه با این پرسش روبرو هسنند. شرایط اقتصادی جامعه و کشوری که در آن قرار داریم بر سطح و اندازه و تعداد سرمایه گذاری خطر پذیر اثر مستقیم دارد. به زبان ساده در مقایسه با کشورهایی با ثبات اقتصادی که نرخ بهره بانکی در آن ها کمتر از ۱ درصد است، اگر کسی سراغ سرمایه گذار برود و بگوید می تواند ۵ درصد سود به او بدهد، آن سرمایه گذار حتما استقبال خواهد کرد چرا که اگر پولش را به جای گذاشتن در بانک، سرمایه گذاری کند، ۵ برابر بیشتر گیرش می آید. حتی با اینکه سرمایه گذاری روی کسب و کارهای نوپا و استارت آپ ها ریسک زیادی دارند باز هم می ارزد.
همانطور که قبلا هم اشاره کرده بودم، در کشورمان علیرغم ادعاها و خبرهای منتشر شده، سرمایه گذاری خطر پذیر و جسورانه به معنای واقعی آن بسیار کم است. اگرچه تعداد اسامی شرکت هایی که مدعی سرمایه گذاری خطر پذیر هستند در حال افزایش است اما خروجی مشخصی از آن ها بجز تعداد محدودی نمی توان دید. می توانیم دلایل مختلفی را مانند کاهش ارزش پول ملی، کاهش توان خرید مردم، فضای کسب و کار نامناسب، بالابودن بهره بانکی، و … را بر شمرد.
چندی پیش در جلسه ای بودم که در آن حدود ۳۰ نفر به نمایندگی از سرمایه گذاران خطر پذیر با نام های گوناگون شرکت کرده بودند اما می توان گفت که بر اساس آمار کمتر از ده درصد از این شرکت ها تا حالا سرمایه گذاری جدی پرریسک استارت آپی انجام داده اند. در حالیکه برای رشد فضای نوآوری و کارآفرینی در کشور، به هزاران میلیاد تومان سرمایه گذاری جسورانه نیاز داریم.
این موسسات که اغلب به بانک ها و مجموعه های مالی نیمه دولتی وابسته هستند، با راه اندازی یک وب سایت، درخواست های استارتاپ ها را برای جذب سرمایه دریافت می کنند اما در برخورد با آن تعداد محدودی از بین صدها درخواست واصله، چندان جسورانه عمل نمی کنند. با استارتاپ های درخواست کننده جلسات طولانی و پی در پی می گذارند، گاهی از این جلسات استفاده روابط عمومی هم می کنند، ماه ها استارتاپ را می آورند و می برند، تغییرات از او می خواهند، بیزنس پلن را بالا و پایین می کنند و مدتی در سکوت و بدون پاسخ، صرف تصمیم گیری می کنند و نهایت جواب «نه» می دهند. این کار، موجب خسته کردن و به هدر دادن انرژی و پول استارتاپ ها می شود و رقبا هم بی کار نمی نشینند.
در واقع عدم تعادل در عرضه و تقاضا این شرایط را ایجاد کرده است. برخلاف کشورهای پیشرفته که در آن ها تعداد استارتاپ های دارای سطح سرمایه پذیری مناسب از تعداد سرمایه گذاران بیشتر است در ایران تعداد استارتاپ های با سطح آمادگی بالا برای جذب سرمایه خیلی کم است. در نتیجه هر کسی که یک وب سایت علم کند و خود را سرمایه گذار خطرپذیر نام بگذارد انبوهی از درخواست سراغش می رود. البته همانطور که گفته شد این درخواست ها نویز بسیار زیادی هم دارند.